علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانی
خواندن ۱ دقیقه·۶ ماه پیش

نقد فیلم کوتاه شب، شهر، تاریکی

شب، شهر، تاریکی ساخته سمانه قربانی کیائی مستاصل و مسئله‌دار است. استیصال در فیلم پارامترهایی مانند: دیالوگ، کاراکتر، داستان و در نهایت فرم را تحت تاثیر قرار داده و اما مسئله ژورنالیستی قربانی کیائی زن بودن و چرایی ترس از خانواده و تشکیل دوباره آن است. دیالوگ‌ها به تنهایی مشخص می‌کنند یک فیلم اولی آن را نوشته و نمی‌شود داستان را از محتوای اثر دنبال کرد و اندک تعلیقی که برای منِ فیلم‌باز ایجاد می‌کند هنگامی است که سوگل به عنوان دوست یا نامزد یا هرچیزی که امروزی‌ها اسمش را می‌گذارند، با کارفرمای نوید تنها می‌شود؛ او که پیش از این به سادگی و زودباوری، که در نتیجه هالویی نوید را می‌رساند، خنده‌هایی از ته دل می‌کند، تنها با یک تعریف سطحی برای کارفرمای نوید که: پدرش معتاد بوده و او هرچه درخواست کمک می‌کرده، هیچ جوابی نمی‌گرفته و... مثلا داستان را به اوج می‌رساند، فیلم شدیدا نیاز به بازسازی و بازشناسی دارد. چگونگی در سینمای کوتاه ایران پُر از شعارِ آرمانی و غیر ایماژی است در صورتیکه باید تصاویر حاوی درون فیلم‌ساز باشند نه اینکه فیلم‌ساز درونش را فدای تصویر کند. ما اتفاقی نمی‌بینیم که بعد پلیس به نوید زنگ بزند که سوگل او را به عنوان آشنای خانوادگی معرفی کرده و ما او را مست در خیابان گرفته‌ایم و...

برای مطالعه متن کامل از لینک زیر استفاده کنید.

شب شهر تاریکینقد فیلمفیلمعلی رفیعی وردنجانیمنتقد
نویسنده کتاب های: وقتی اوفیلیا می گرید، در جست و جوی سینما(مجموعه مقالات سینمایی)، احتکار احساسات، جغله و حسن یوسف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید