ویرگول
ورودثبت نام
علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانی
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

نقد فیلم گرگینه در شب

نقد فیلم
نقد فیلم

سینمای مارول دقیقا خواستگاه رسانه‌ای هالیوود از روایت‌گری است. سینمایی مملو از قهرمانانی بی‌پایان که هیچ‌وقت به فکر ضعیف کُشی نمی‌اُفتد. ما در دنیای مارول صرفا با سری داستان‌ها که فرانچایزهای مختلفی دارند و لیگ‌های متعددی برگزار می‌کنند روبه‌رو نیستیم، در این مدیوم مارول شکل بازآفرینی شده دیزنی است. دیزنی کودکان را برای پذیرش یک ابرقهرمان، آن‌طور که خود می‌خواهد، آماده می‌کند و مارول ابرقهرمان مورد نظر را معرفی. این‌گونه است که هنگامی که از سینما در این مدیوم حرف می‌زنیم از تکنیک باید بگوییم که مثلا فیلم «گرگینه در شب» ساخته مایکل جاکینو میزان‌سن چشم نوازی دارد و کاراکترها هرچند نامفهوم در ذات خود اما دلچسب بر قصه نشسته‌اند. سینمایی که اصلاح‌رنگ فوق‌العاده‌ای به خود گرفته و بیننده گویی در حال تماشای خواب دیگری است. تا به اینجا فیلم خیلی هم عالی نمره قبولی گرفته و با توجه به این‌که برای مدیوم تلوزیون ساخته شده مخاطب را به یاد ژانر ترسناک کلاسیک و «قفسه دکتر کالیگاری» می‌اندازد. هجوم اکسپرسیونیسم آلمانی به فیلم ذات سینمای مارول را اندیشمندانه جلوه می‌دهد اما نباید فراموش کرد که این ذات همان توجیه اقتصادی را با خود دارد که از رژیمی ضعیف کُش حمایت کرده است. داستان مقدمه‌ای است برای ورود به عصر جدید سینما در مارول و مشخصا هالیوود. سینمایی که قرار است داستان‌هایی برای ما تعریف کند که مخاطب را از اهریمنان فرضی بترساند و حتی وقتی «جن‌گیر: مومن» می‌سازد به فکر تضعیف باورهای مخاطب است. این ابدا توهم توطئه نیست بلکه هشدار یک توطئه بزرگ برای ذات سینما است. سینمایی که با آن می‌شود تفکر را روشن کرد حالا و...

برای مطالعه کامل مطلب کلیک کنید.

نقد فیلمنقد فیلم گرگینه در شبمارولعلی رفیعی وردنجانیاکسپرسیونیسم
نویسنده کتاب های: وقتی اوفیلیا می گرید، در جست و جوی سینما(مجموعه مقالات سینمایی)، احتکار احساسات، جغله و حسن یوسف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید