گودزیلا و کونگ: امپراتوری جدید ساخته آدام وینگارد ثابت میکند چگونه هنر به تکنولوژی در حال باختن است. من پیش از این بر این باور بودهام که سینما مجموعهای از هنرها است که چیدمان بین آنها مهارت و در نهایت هنر کارگردانی است؛ اما امروزه سینما بدون استفاده از تکنولوژی و تکنیکهای کامپیوتری تصور کردنش سخت شده و به مرور سیستمهای تصوری و فراواقعی جای داستان را نیز در سینما خواهند گرفت. سینمایی که در «گودزیلا و کونگ: امپراتوری جدید» میبینیم حاصل تهماندههایی از سینما است که ریشه ژاپنی و آمریکایی به خود گرفته. تصور آنکه در زمین حفرههایی کشف نشده وجود دارد که کونگ در آن زیست میکند و بعد موجودی دربرابر او قد علم خواهد کرد یا مثلا وجود این نکته که گودزیلا در رُم با یک عنکبوت هماندازهی خود میجنگد و جان انسانها را نجات میدهد، خیلی فانتزی بازی با رویا است اما این دو ابرقهرمان فرا انسانی را نمیتوان در کنار هم تصور کرد یا با پناه بردن به خرافات انسانهای نخستین نمیتوان یک داستان امروزی خلق کرد. امروز به معنای زمان سینمایی آن یعنی با آدمهایی طرف هستیم که دیگر باورشان نمیشود گودزیلا وجود داشته باشد و ایندیانا جونز بازیها باور نمیکنند. بلا تار در «اسب تورین» انسانی نیچهوار را به نمایش میگذارد که نیازی به دیگر انسانها برای بقا ندارد و در پایان این چرخه مانند: «قلعه ملویل» نوشته روبر مرل و...