گیجگاه عادل تبریزی فیلمِ مهجوری است که رسالت سینماییاش را به واسطهی تکیه بر بدنه نوستالژیک سینمای ایران ادا کرده. فیلم فرم، ساختار سینمایی، خوبی دارد و اگرچه میتوانست محتوای غنیتری را شامل شود اما در مقایسه با دیگر آثاری که بیخودی سر و صدا بهپا کردهاند واقعا لذتبخش است. به عنوان اولین اثر سینمایی بلند فیلمساز، فیلم به مراتب بیشتر از اثری چون «نهنگ عنبر»، سامان مقدم، از سینمای ایران نوستالژیسازی میکند. استفاده به جا و به اندازه از جمشید هاشمپور اگر او را یک ابرقهرمان سینمایی نخوانیم، بسیار حائز اهمیت است. زوجِ سینماییِ حامد بهداد، حسن خشنود و باران کوثری، مهتاب واقعا دلپذیر است و تمپو و ریتم فیلم را در مدار موسیقی بر آن سوار کرده است. سروش صحت هم که نقش مرتضی را در فیلم را ایفا میکند اگرچه به اندازهی «قهرمان» اصغر فرهادی، مهجوریاش احساس نمیشود اما انتخاب درستی بوده. ما وقتی از سینما در ایران حرف میزنیم از گذشته سینمای ایران سخن نمیگوییم بلکه دائما منتظریم ببینیم سینما برای فرهنگ ایرانی چه هدیهای دارد؛ این مهم درباره «گیجگاه» صدق میکند که اگر فرهنگسازی بخصوصی نکرده بر ضد فرهنگ ایرانی هم قصه نمیگوید و هدفش از رجوع به گذشته تکریم بازیگری است که باید بیشتر از اینها او را شناخت. وقتی بهداد نقش بدل هاشمپور را بازی میکند و بعد این سر تراشیده تبدیل به نمادی برای دوستی با فرزند مهتاب میشود خیلی خوب است. حتی ما درباره این بدل میتوانیم ارجاعاتی به نقش پزشک که هاشمپور بازی آن را بر عهده دارد، دهیم و بگوییم که دکتر و بیمار یکی هستند؛ این درحالی است که هاشمپور میگوید او که بازیگر است برادر من است. به شکل برقراری ارتباط و ایجاد عاطفه میان مهتاب و حسن در فیلمنامه دقت کنید و...