
سپتامبر به کارگردانی تیم فهلبائوم یک لاپوشانیِ سیاسی با صحنهسازیهای رسانهای برای عملکردِ معکوسِ مهندسی شده در وقایعی به وسعتِ تروریسمِ بینالمللی است. ایجادِ هنری که رعب و وحشت را در دلِ مخاطبانش اندازد از روشهای یک تروریسمِ رسانهای و شخصیتی است. این ایجاد با مهارت در جذب بیننده به تعلیقِ دراماتیکی تبدیل شده که وامدار گذارههایی از «مونیخ» اسپیلبرگ و «شبکه» لومت است. این واقعه را در پرانتز بگویم که من در اصفهان زندگی میکنم و دیروز که در خیابانها قدم میزدم مُدام این تیتر در سرم تکرار میشد: با حجاب باش و پادشاهی کُن، بیحجاب باش و هرچه خواهی کُن. این تاثیرِ یک رسانه بر فرهنگِ کشوری است که عقبهی تمدنش به ذاتِ مذهب و دیانتش گره خورده. همین تاثیر را متصل میکنم به سینما و احیاناً هنر. رویدادهای خبری از یک وقایعِ دستکاری شدهی سیاسی چگونه به سوژههایی برای سینما و فیلمنامه تبدیل میشوند؟ این چگونگی را باید از رسولاُف و «درخت انجیر معابد»اش پرسید. فیلمنامهای که تماماً پُشتِ صهیونیسمها ایستاده و انگارههای ضدِّ فلسطینی و آلمانی آن را وقتی میتوان دید که پلیسِ آلمان با بیاحترامیِ کامل از دفترِ abc اخراج میشود. «5 سپتامبر» به ما میآموزد چگونه میشود بر ذهنِ مخاطبِ عام توسطِ سینما که یک اَبَر رسانهی هالیوودی است، تاثیر گذاشت؟ و...
متن کامل را در مجله سینمایی برداشت بلند بخوانید.
ویدئوی مرتبط را در کانال آپارات من ببینید.