ویرگول
ورودثبت نام
علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانی
خواندن ۲ دقیقه·۹ ماه پیش

نقد مستند محمد خردادیان

محمد خردادیان؛ مثلث عشقی نافرجام، عنوان به اصطلاح مستندی است که شبکه منحوسِ من‌ و تو تهیه کرده. ابتدا باید این عنوان را از یک پخش تلویزیونی گسترده برداریم و به این رسانه‌های از بدو معاند عنوان شبکه ندهیم. اما حقیقت ماجرا این است که وقتی چنین آثاری به‌طور گسترده در فضای مجازی دست‌به‌دست می‌شوند و البته که برای کودکان در حال بلوغ جذاب است، دیگر نمی‌توان سکوت کرد و باید گفتمانی آلترناتیو داشت. محمد خردادیان اشتباه روایی در قصه‌اش دارد. ما چطور می‌توانیم احساس از بیخ غلط او به اِبی را باور کنیم در حالی که او همسرش را که به گفته‌ی خودش مانند مادر عاشقش بوده نادیده می‌گیرد و به راحتی می‌گوید او را مثل یک دوست، دوست داشتم و بهترین همدمم در تمام این سال‌ها بوده. از طرفی اگر واقعا وجدان احساسی راوی را بیدار می‌پنداریم باید این سوال را از خودمان بپرسیم که چرا با سیاست تمام وقتی که به جین و حمایت‌های او نیاز داشت، از احساسش به ابی حرفی نزد. ماجرا ابدا بر سر دگرباش بودنِ آقای خاص نیست بلکه، محمد خردادیان این‌بار هم بازیچه‌ی سیاست بازی‌های معاندین برای تجاوز به یک فرهنگ ناب است، فرهنگی که او در پایان اشک تمساح برای اِبی می‎‌ریزد و آرزو می‌کند که ای‌کاش هرگز در ایران به دنیا نیامده بود. در این که «محمد خردادیان؛ یک مثلث عشقی نافرجام» یک اثر دکوپاژ شده و سینمایی است هیچ شکی نخواهد بود اما وقتی اثری عنوان مستند به خود می‌گیرد، باید احترام رجوع به تاریخ در آن دیده شود. راوی با غضب تمام از ایران و تاریخش صحبت می‌کند و حتی وقتی درباره چرایی تصمیمش به خروج از کشور می‌گوید فشردن زیاد دندان‌هایش روی هم از ترس ضد انقلاب خوانده شدن و خاموشی را بهانه کرده. واقعا عجیب است آخرین دست و پا زدن‌های تلوزیون من و تو برای زیست دوباره و...

برای مطالعه کامل متن کلیک کنید.

محمد خردادیانمن و تومثلث عشقیعلی رفیعی وردنجانینقد مستند
نویسنده کتاب های: وقتی اوفیلیا می گرید، در جست و جوی سینما(مجموعه مقالات سینمایی)، احتکار احساسات، جغله و حسن یوسف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید