ویرگول
ورودثبت نام
علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانینویسنده کتاب های: وقتی اوفیلیا می گرید، در جست و جوی سینما(مجموعه مقالات سینمایی)، احتکار احساسات، جغله و حسن یوسف
علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانی
خواندن ۱ دقیقه·۱۰ ماه پیش

نقد موفاسا: شیرشاه

موفاسا: شیرشاه به کارگردانی بری جنکینز یک سوپررئالیسمِ متوهمانه است که تنها کاربردِ هنری‌اش مرتفع ساختن ضرورتِ نیاز به سرگرمی با درام خواهد بود. سینما با ورود صدا هویتِ کلاسیکِ خود را از دست داد و تنها آلفرد هیچکاک توانست مفاهیمِ جدیدی از فُرم در آن بوجود آورد. با پیشرفتِ تجربی و تکنیکی سینما به کارخانه‌‌ی پول‌سازیِ کمپانی‌های بزرگ تبدیل شد تا جایی که این کارخانه‌ها به افرادِ با نفوذی محدود می‌شوند که گَنگِ بالایی دارند و درام را هدایت می‌کنند. تعدادی از این افراد در کشورِ خودمان نیز یافت می‌شوند امّا آنچه مهم است تبدیل شدنِ یک هنرِ مولتی‌مدیا به صنعتی خیره کننده و صرفاً سرگرم کننده است که جیمز کامرون با «آواتار» به جهان معرفی کرده؛ البته نکته این است که کامرون اُستادِ قصه‌گویی با زبانِ سینما است. مشخصاً موفاسا: شیرشاه الگوریتمی فراسینمایی به خود گرفته. قصه‌ای پُر از کُهن‌ الگوهای ارسطویی که پیامدهایی از فلسفه‌ی مُدرن و تفکراتِ ضدِّ کمونیسمیِ جُرج اُوروِل را همراه خود دارد. در این تفکرات پرولتاریا (کارگران) نمونه‌ای از حیواناتی هستند که شیر بر آنها مسلط شده و خوک که پرولتاریای پاچه‌خوار شمرده می‌شود عضوِ علی‌البدلِ همه‌ی محافل است. جدا از تخریب یک کُهن اُلگو توسطِ «موفاسا: شیرشاه»، ذکر این نکته اهمیت دارد که: چگونه می‌توان از سینما با استفاده از تکنولوژی سوء استفاده کرد؟ و...

متن کامل را در مجله سینمایی برداشت بلند بخوانید.

ویدئوی مرتبط را در کانال آپارات من ببینید.

نقد فیلمدیزنیهالیوودانیمیشنشیرشاه
۰
۰
علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانی
نویسنده کتاب های: وقتی اوفیلیا می گرید، در جست و جوی سینما(مجموعه مقالات سینمایی)، احتکار احساسات، جغله و حسن یوسف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید