علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانی
خواندن ۱ دقیقه·۱ ماه پیش

نقد نمایش چهار فصل، زمستان

چهار فصل، زمستان به نویسندگی و کارگردانی اسداله اسدی که تا 13 آذر هرشب ساعت 17:45 در تالار هنر اصفهان به روی صحنه می‌رود، اثری ارزشمند در حوزه‌ی فرهنگ و تاثیرِ آن بر ارتباط نسل گذشته بر نسل امروزی و احتمالاً آینده است. من اعتراف می‌کنیم که با این تفکر به تماشای نمایش نشستم که آن را از بیخ بکوبم و در اوایل نمایش‌ هم خود را محق دیدم اما واقعیت آن است که این نمایش پیامِ مهمی به تماشاگرانِ خود منتقل می‌کند و آن مانند جمله‌ی دنزل واشنگتن می‌ماند که گفته‌: نمی‌دونم بعد از مرگ ما چی می‌شه اما مطمئنم کسانی که ما رو دوست داشتن ناراحت می‌شن. اسدی نه به شیوه‌ی مهرجویی اما با زبانِ ساده‌ و فهیمِ او برای عمومِ بینندگان یک فلسفه‌ی زمانی و ادراکی را در ابعادِ نمایشی و درام گنجانده. نمایشی که تا لحظاتِ پایانی‌اش حاویِ چرایی و چیستی است و در پلنِ آخر همه‌ی آن چرایی‌ها را تبدیل به چگونگی می‌کند. ما در نمایش، کاراکترهای یک دستی داریم: افشین، امین طاهری، ماهور، سحر مهدوی، مژگان، فرشته خیراللهی، فرهاد، شهران باقری و صدای پدر یک خانواده به صورت نریشن هنگام پخش از واکمن، اسفندیار، حسن جویره. این کاراکترها با توجه به این‌که تضادِ شخصیتی میانشان اوج می‌گیرد، از کنار هم بودن و سیب زمینی‌ آب‌پز خوردن لذت می‌برند. فرهاد این میان تنها کاراکتری است که نسبتِ درستی با زمان برقرار نکرده و... این خیلی مهم است که ما بلد باشیم چگونه با گذشتگان خود ارتباط بگیریم و این مهم را وقتی می‌بینیم که افشین می‌فهمد پدرش چند وقت پیش مرده و...

برای مطالعه متن کامل روزنامه اینترنتی برداشت بلند را گوگل کنید.

برای مشاهده ویدئوی در آپارات بگردید.


نقد تئاتر
نویسنده کتاب های: وقتی اوفیلیا می گرید، در جست و جوی سینما(مجموعه مقالات سینمایی)، احتکار احساسات، جغله و حسن یوسف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید