انیمیشن «برادران سوپر ماریو» ساخته آرون هوروث و مایکل ژلنیک نوستالژیک و تداعی کننده رویاهای کودکی است. البته این فکت به میزان سمپاتی و مواجهه بینندگان دهه 70 و 60 بستگی دارد و شاید هرچه جلوتر برویم آنها چنین ایدهآلی را با مثلا «پپسی من» و حتی «خدای جنگ» داشته باشند. اینکه تا چه حد داستان در انیمیشن مذکور با توجه به دوبُعدی بودن نتوانسته گسترش مضمونی پیدا کند را میتوان دید اما قاعدتا ویدئو گیمی مانند «خدای جنگ» نیازی به بازتعریف داستانی در حیطههای دیگر ندارد. ویدئو گیم همانطوری که قبلا نیز به آن اشاره داشتم علاوهبر اینکه هنر هشتم محسوب میشود و به کمک آن میتوان حسی فراتر از سینما و گاها داستان را به بازیکن القا کرد، اشاره به بازی «آخرین ما» که نسخه اپیزودیک آن ساخته میشود، پیشرفتی موازی با تکنولوژی دارد و تکنولوژی در بازآفرینی شخصیتها و داستانهایش دخیل است؛ درصورتی که همان تکنولوژی فرم سینما را دچار استیصال میکند. انیمیشن «برادران سوپر ماریو» قصهگو و چشمنواز و آموزنده به سبک نبرد خیر و شر است. استفاده از ویژگی گیمینمگ در داستانگویی، مانند: سفرهای جادویی با مکندگی لوله، مشت زدن به جعبههای آجری و جایزه گرفتن، قارچ خوردن و نیرومند شدن و...، فضایی نوستالژیک ایجاد کرده است که بیننده امروزی عناصر مختلف بازی را تداعی میکند. شیوه برخورد سازندگان با ایجاد تضاد داستانی در رنگآمیزیهای این انیمیشن ستودنی است. دو برادری که کسب و کار جدید لوله کشی راه انداختهاند و حالا میخواهند با تعمیر فاضلاب و لولههای خراب شهر بروکلین به همه ثابت کنند که میتوانند و....