علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانی
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

نگاهی به تازه‌ترین ایندیانا جونز

ایندیانا جونز و گردانه سرنوشت هنگامی که قرار است به یک فرانچایز سرمایه‌ساز برای هالیوود تبدیل شود شروع خوبی است اما وقتی به عقبه سری فیلم‌های جونز نگاه می‌کنیم و خاطراتش را با کارگردانی اسپیلبرگ ورق می‌زنیم به یک معبد مرگ تازه برای این صنعت تبدیل خواهد شد. جیمز منگولد فصلی تازه و البته قهرمانانه از این شخصیت دوست‌داشتنی ارائه داده است که تداوم آن در فصول بعدی نیازی هم به حضور کسی مانند: هریسون فورد ندارد. ما هنگامی که از یک سری داستان حرف می‌زنیم قطعا توانایی آن را در روایت می‌بینیم که داستان‌های جدیدی خلق کند اما مسئله اصلی من با هالیوود در این است که فرصت تمام شدن به روایات را نمی‌دهد یا به اندازه‌ای چیزی را ادامه می‌دهد که حافظه‌ای از گذشته آن در ذهن بیننده باقی نمی‌ماند و یا به یک‌باره همه‌چیز را ول می‌کند تا از یادها فراموش شود. اگرچه داستان و ماجرا با یک انتقام خونین و لذت بخش در «بیل را بکش» تمام شده اما همگان از مولفی مانند تارانتینو انتظار دارند که به جای ساختن مثلا «روزی روزگاری در هالیوود»، «بیل را بکش 3» را بسازد. یا مثلا ما همچنان دوست داریم سری فیلم‌های «ماتریکس» را در ذهن خود ادامه دهیم و برای خودمان خیال کنیم اما دیگر دوست نداریم با ساخت قسمت 4 از آن، که خیلی هم اتفاقا بد نبوده، آن را ضایع کنیم. احتمالات ریاضی هیچ سنخیتی با سینما ندارند اما می‌توانند ناخودآگاه به عنوان یک ایده برای فیلم‌ساز اتفاق افتند. ماشین زمان ارشمیدس که نیمش به دست جونز و دارو دسته‌اش افتاده یک اتفاق و ایده دراماتیک است و...

برای مطالعه متن کامل کلیک کنید.

ایندیانا جونزنقد فیلم ایندینا جونزعلی رفیعی وردنجانینقد فیلمهریسون فورد
نویسنده کتاب های: وقتی اوفیلیا می گرید، در جست و جوی سینما(مجموعه مقالات سینمایی)، احتکار احساسات، جغله و حسن یوسف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید