برابرساز یا همان اکولایزر3 یک اکشن آکادمیک از سینمای هالیوود است و آنتوان فوکوآ در مقام کارگردان از دنزل واشنگتن یک جیمزباند آمریکایی ساخته. ساخت سینمای اکشن از پرمخاطرهترین و پرزحمتترین ژانرها در این مدیوم بوده که حتی ورود تگزاسی مرد قربانی به خانهاش در سیسیل که ابتدای فیلم میبینیم و شکستش از شخصیت داستان، چیزی را عوض نمیکند. اشتباه نکنید اکشن هالیوودی همان وسترن و فیلمهای تگزاسی نیست بلکه مهمترین قاعده اینژانر آن است که به گونهای دروغ بگویی که همگان باور کنند. شاید «برابرساز» قدمتی به غایت جیمز باند نداشته باشد اما به مراتب بیننده را به یاد آن میاندازد اگرچه همچنان سیاست ترحمکن و پادشاهی کُن از داستان آمریکایی آن حذف نشده اما باید منتظر رفتارهایی از روی تجربه از سوی شخصیت داستان باشیم. چندی پیش سینمایی «آر آر آر» را دیدم. فیلمی شگفتانگیز که در برخی مواقع کمدی بودن بالیوودی خود را حفظ کرده. یک مسئله روانشناسی است؛ در واقع سورئالیتی موجود در سینمای هند مرد را آنطور تصور میکند که یک زن انتظار دارد همانطور که مثلا در اشعار ایرانی زن به گونهای تصویر شده که در واقع نمیگنجد. «برابرساز» هم از این قاعده مستثنی نیست؛ با این تفاوت که اصرار دارد بگوید آمریکا خیلی انسان دوست است و ما حتی ایتالیاییها رو هم نجات میدهیم. در این بین منطق روایی که کاملا با شعور بیننده در ارتباط است داستانی کلاسیک و آکادمیک را میطلبد که خروجی هرکدام از این کمپانیهای بزرگ فیلمسازی و...