علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانی
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

نگاهی به سینمایی تصور

تصور به همان اندازه که یک عشق نامتعارف را برای ذهنی خیال‌پرداز روایت می‌کند عجیب‌غریب و دوست داشتنی است. فیلمی که تماما بر پایه رویا است و برای رویا داستان‌سُرایی می‌کند. لیلا حاتمیِ خوب و حرفه‌ای دارد که میزان احساسش مخاطب فیلم دیده سینما را به یاد «در دنیای تو ساعت چند است؟» یزدانیان می‌اندازد. علی بهراد ثابت کرده است که نیاز نیست جامعه را درگیر پروپاگاندا و هژمونی کرد تا فیلمی دیده شود و همین‌که در مدیوم سینما حرفی به‌اندازه داشت کافی است. فیلم کمی بیشتر از «مثل یک عاشق» کیارستمی با لحظه و آن عاشقی و احساس آدم‌ها سر و کار دارد و حتی سر و شکل روایت آن در عین سادگی پیچیدگی لذت‌بخشی دارد. ما فقط با یک راننده تاکسی خیال‌پرداز روبه‌رو نیستیم بلکه با یک فقدان بزرگ اجتماعی روبه‌روایم که حتی تصور کردنش سخت است. آدم‌هایی که از درون فاقد احساس اما به ظاهر قدرتمند و احساسی هستند. فیلم باتوجه به این‌که اجتماعی نیست اما بسیار برای اجتماعش دغدغه‌مند است. ما با فرد، افرادی، طرف هستیم که همگی برای راننده یک ویژگی دارند و آن، تنهایی است. سوالی که ذهن کنجکاو را درگیر می‌کند آن است که آیا آدمی که تنها است دیگران را تنها می‌بیند یا آدمی که و...

برای مطالعه متن کامل کلیک کنید.

تصورلیلا حاتمینقد سینمایی تصورنقد فیلم تصورعلی رفیعی وردنجانی
نویسنده کتاب های: وقتی اوفیلیا می گرید، در جست و جوی سینما(مجموعه مقالات سینمایی)، احتکار احساسات، جغله و حسن یوسف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید