سینما باید قصهگو باشد و با تعلیق سینمایی به قصهاش کُنش اضافه کند هرگاه این کُنشِ الصاق شده به قصه از سوی بیننده با واکنش مواجه شود، آن لحظه است که سینما سرگرم کننده میشود. آنچه در بخش چهارم «جان ویک» مشاهده میکنیم سرگرمی خالص با استفاده از تکنولوژی و تعلیق ضد سینمایی است. تعلیق ضد سینمایی چیست؟ هر ابزاری که مولف خارج از قصه برای میخکوب کردن بیننده پای داستانش استفاده میکند را تعلیق ضد سینمایی مینامیم. اصولا سینمایی که ناتوان در سرگرم کردن بیننده باشد سینمای خسته کننده و زجرآوری است؛ حال پرسش اصلی اینگونه مطرح میشود که سینمایی که فقط خاصیت سرگرم کنندگی به واسطه ابزاراتی غیر داستانی دارد در چه ژانری قرار میگیرد؟. به سکانس درگیری و پلانهای اکشن در میدان و خیابان دقت کنید. بیش از 70 درصد این پلانها با استفاده از جلوههای ویژه کامپیوتری و میدانی گرفته شده. نه اینکه تزریق بافت طبیعت به فیلم به عنوان عدم استفاده از جلوههای سینمایی به ارزش این سکانس اضافه میکند بلکه غلبه مدیوم سرگرمی به وسیله رایانه و ابزارات کامپیوتری بر رسانه سینما مورد بحث است. داستان ابرقهرمانی خلق کرده که شدیدا آدمکُش است. آدمکُشیِ او از روی نیاز، دفاع از خود و غریزی است. در کتاب «قدرت فیلم» هاوارد سوبر قهرمان را اینگونه تعریف کرده است که: قهرمان اخلاق برتر دارد نه ابزار برتر. جان ویک مشخصا ابزار به حساب میآید و اگر کتوشلوار ضدگلولهاش را از او بگیریم هرکسی میتواند شلیک کند و...