ویرگول
ورودثبت نام
علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانی
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

نگاهی به شیهه

شیهه در هیچ‌ مدیومی قابل دفاع نیست و عمده تفاوتش با سینمای کوتاه امروز در ایران فهم از اُبژه و زایش یک تراژدی از آن است. پویا سعیدی در مقام کارگردان دوربین و میزان‌سن را خوب می‌شناسد و تجسم یک زندگی مدرن را در ذات به خوبی نمایش داده و آن را ناخواسته نقد کرده است. نگار جواهریان یک بازی متفاوت از خود ارائه نداده بلکه کمی راحت‌تر خودش را بازی کرده است. آن‌چه از جواهریان در «یک حبه قند» می‌بینیم کنترل بیشتری روی خودش دارد و گاهی حتی شیطنت‌هایش در «تنها دوبار زندگی می‌کنیم» دوست داشتنی‌تر است. نکته جالب که اتفاقا در فضای مجازی هم دست به دست می‌شود تفاوت میان رسیدن به رهایی و نمایش آن است. رقص انسانی که به تقلید از یک کودک برای به تمسخر گرفتن مسئله‌اش اسب می‌شود و پشت تلفن و بد و بیراه‌های مردی شیهه می‌کشد برای رهایی نیست بلکه برای تقلید از رهایی کودکی است که اتفاقا به اندازه آدم بزرگ‌ها هوشیار است و برق تلفن را می‌کشد. فیلم قالب رنگ مدرنی دارد و این یک تضاد در تلفیق با باطن کاراکترها است. اصلا مادرانه نیست وقتی کودک برای اولین بار به اسباب بازی‌ها دست می‌زند و جواهریان او را نهی می‌کند. اصلا مادرانه نیست وقتی جواهریان کنار او خوابیده و از نگاه کردن به او اشک می‌ریزد. مادرانگی اصول و فهمی است که کوتاه نمی‌شود آن را روایت کرد؛ همانطور که «بی‌مادر» هیچ ربطی به مادرانگی ندارد. فهم مهم فیلم چگونگی افتادن در قصه‌ای است که به خودی خود شاید برای ما مهم نباشد اما و...

برای مطالعه کامل متن کلیک کنید.

زندگی مدرننگار جواهریاننقد فیلم شیههعلی رفیعی وردنجانینقد فیلم کوتاه شیهه
نویسنده کتاب های: وقتی اوفیلیا می گرید، در جست و جوی سینما(مجموعه مقالات سینمایی)، احتکار احساسات، جغله و حسن یوسف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید