پری دریایی کوچولو حقیقتا فیلم باورنکردنی و دوست داشتنی است. دیزنی به شدت نیاز به بازسازی چنین ایدههایی دارد. راب مارشال که پری گونه فیلم «دزدان دریایی: بر امواج بیگانه» را کارگردانی کرده و «خاطرات یک گیشا»ی او به شدت دیدنی است اینبار به سراغ ایدهای متفاوت رفته است. عادت او برای ساخت همواره سینمای پرهزینه بیننده را دچار زرق و برق زدگی خواهد کرد مشخصا در مورد «پری دریایی کوچولو» نیز چنین شبههای ایجاد خواهد شد. هنگامی که در مورد دیزنی صحبت میکنیم از یک رویداد سینمایی حرف میزنیم. کمپانی که فقط آقار فانتزی، انیمیشن و سورئال تولید نمیکند بلکه در این زمینه به صورت پویا مدام در حال تولید هنر و هنرمند است. بک گراندی از استودیوهای تمرینی این کمپانی ثابت میکند که برای رسیدن به یک طرح اولیه و ایده قابل پردازش شاید ماهها اتود میزنند و نقاشی میکنند. در حقیقت معجزه دیزنی هنگامی است که سالوادور دالی و او محصول مشترکی به نام «دستینو، DESTINO» تولید میکنند. اگرچه سابقه این تولید به سال 1946 بازمیگردد اما وقتی که آن را موشکافی میکنیم به سایقهای وجودی زمان از نظر دالی و عمق میدان از نظر دیزنی پی میبریم. مسئله سینما کشف و به تصویر کشیدن رویا است. انیمیشن باید یک گام از این مسئله بیشتر باشد. بعد از کشف و به تصویر کشیدن رویا باید خلاقیت برای چگونگی به تصویر کشیدن رویا را از خود نشان دهد. در نمونه امروزی «پری دریایی کوچولو» خلاقیت با توجه به پیشرفت تکنولوژی و استفاده از امکانات بصری، جای خود را به بازسازی نوین داده است. شروع فیلم که به شدت بیننده را به یاد سری فیلمهای «دزدان دریایی کارائیب» میاندازد، میخواهد یک قصهگویی کلاسیک داشته باشد و...