هنر داستان نویسی تنها گفتوگوهایی با پرچمداران ادبیات: اورهان پاموک، کازئو ایشیگورور، هاروکی موراکامی نیست بلکه یک ایدئولوژی بدوی است که آن را فراموش کردهایم. دکتر اروین دِ یالوم در کتاب «هنر درمان» چندینبار به درسهایی که از ادبیات و به خصوص از "هرمان هسه" گرفته اشاره میکند و این مهم برای خوانندگان کتاب تداعی میشود که یک علم چگونه از تخیل، به هر شکلی عبور خواهد کرد. کتاب «هنر داستان نویسی» قبل از هر انتخاب دیگری برای خوانندگان هیجانانگیز خواهد بود. هنگامی که در کتابفروشی با این سه نام بزرگ ادبیات روی جلد یک کتاب مواجه میشوید ناخودآگاه دستتان برای برداشتن آن اقدام خواهد کرد. این اقدام به معنای انتخاب کتابی آکادمیک برای اکتساب درسهایی ادبی نخواهد بود بلکه کتاب مذکور به این مهم اشاره دارد که چرا با داستانهای چنین نویسندههایی سمپاتی پیدا میکنیم. قاعدتا جذابترین این گفتوگوها، مصاحبه با موراکامی است چرا که شعاری نسبت به ادبیات در زبانش دیده نمیشود و هرچه هست ایدئولوژی است. ما به واسطه همین ایدئولوژی است که با داستانهای نویسندههای محبوبمان ارتباط برقرار میکنیم. «هنر داستان نویسی» بیش از کتاب مرجعی مانند: «داستان» "رابرت مک کِی" خواننده را وادار به نوشتن میکند. چرا که اگر به خواستگاه نویسندهای چون "استفن کینگ" رجوع کنیم میبینیم که نویسندگی تازه از بازنویسی و اصرار به آن شروع میشود و نوشتن تنها این نخواهد بود که ایدهای را روی کاغذ آوریم. موراکامی در کتاب مذکور با زبان التماس میخواهد که نویسنده، نسبت خود را با نوشتهاش مشخص کند و...