علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانی
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

پیتزای شیرین بیان licorice pizza

پیتزای شیرین بیان "licorice pizza" ساخته پل توماس اندرسون یک اثر بدیع از نظر زمانی است. کارگردانی اندرسون در این اثر به اندازه ای جذابیت فیلمنامه را بالا برده است که بی تردید باید اسکار را مال او دانست که اگر این طور نشود حتما کم لطفی شده است. قصه عشق النا کین و گری ولنتاین، با بازی النا هیم و کوپر هافمن (پسر فیلیپ سیمور)، یک معادله دو مجهول است که تنها بر اساس انسانیت می توان نتیجه ای برای آن گرفت. از لحظات آغازین فیلم فهمیدم که با یک اثر دوست داشتنی طرف هستم. بعد از تماشای اولین سکانس فیلم ناخودآگاه به یاد «عشق پریشان»، آدام سندلر و امیلی واتسون افتادم. آنچه در این فیلم برای بیننده اتفاق می افتد جاذبه ای فراتر از یک احساس گذرا و خلق محبت افلاطونی از دریچه سینما است.

فعل و انفعال در فیلم

در سینمای اندرسون نکته قابل توجه از نظر تکنیکی در کارگردانی و مشخصا فیلم نامه فعلیت آن است. در واقع بیننده هرگز احساس منفعل بودن قصه، میزان سن، بازی ها و به طور کلی دکوپاژ را نمی کند. این پدیده در «پیتزای شیرین بیان» به مراتب عمیق تر دیده می شود. در فیلم «رشته خیال» نیز این فعلیت وجود دارد اما به طور مشخص در این فیلم تک تک عناصر نقش پر رنگی در رسیدن النا کین به گری ولنتاین بازی می کنند. درس بزرگ فیلمنامه نویسی را می توان از این فیلم گرفت. یک اتفاق چگونه و چرا منجر به وصال یا جدایی انسان ها می شود؟. حتی خرده پیرنگ هایی که اندرسون و...

برای مطالعه کامل این یادداشت به مجله سینمایی برداشت بلند مراجعه نمایید

علی رفیعی وردنجانیپیتزای شیرین بیانکوپر هافمنپل توماس اندرسوننقد فیلم
نویسنده کتاب های: وقتی اوفیلیا می گرید، در جست و جوی سینما(مجموعه مقالات سینمایی)، احتکار احساسات، جغله و حسن یوسف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید