آن لاموت نویسندهای که قرار است در «پرنده به پرنده» عُشاق سینهچاک نویسندگی و ادبیات را نصیحت کند به نظر میرسد در حال ادای دین به دوستان نویسنده خود است. هنگامی که این کتاب ارزشمند را ورق میزدم با خود فکر کردم چه میشود که یک نویسنده ترغیب به اشتراک گذاشتن تجربیات خود با دیگران میشود؟ با مطالعه کتاب مورد بحث خواننده به این نتیجه خواهد رسید که نویسندگی تنها راه ممکن برای امکانپذیر شدن ناممکنها است. این که لاموت به خواننده میگوید چگونه از نصیحتهای دیگران درس گرفته است، خواننده را وادار به درس گرفتن از نصایح خود میکند. جدای از استقبال و تعارفاتی که در نیویورک تایمز و واشنگتن پست از این کتاب شده است باید این نکته را به یاد داشت که یک کتاب خوب برای هنرجویان قصهنویسی و بهطور کلی نویسندگی لزوما کتابی نیست که آکادمیک باشد بلکه این اِشِل هم مانند هر علوم دیگری نیاز به انتقال تجربه دارد همانطور که در ادبیات خودمان محمود دولتآبادی از «نون نوشتن» نوشته است. گزارههایی در «پرنده به پرنده» میخوانیم که ارجاعاتی بس شگفتآور به حواشی نویسندگی و در کل به نویسنده دارد. چرا باید یک نویسنده سوژه خودش باشد؟ چرا یک نویسنده به هر دلیلی میتواند موضوع خود را توجیه کند؟ چرا نویسنده باید ذاتا آدم متفاوتی باشد؟ و هزاران چرای دیگر که خواننده با مطالعه این کتاب به آنها پاسخ میدهد. مسئلهای که در این کتاب وجود دارد و یک درس بزرگ نویسندگی محسوب میشود، همواره در اوج قرار دادن سوژه و مخاطب است. اینکه چگونه خواننده را همواره برای دانستن اتفاقات بعدی داستان یا نوشته خود تشنه نگاهداریم موضوع مهمی است که لاموت به آن پرداخته است. با مثالی از عنوان این کتاب مسئله را روشنتر میکنیم: پرنده برای چه پرواز میکند؟ و...