سه تفنگدار الکساندر دوما به دلیل گستره شخصیت در ابعاد نفسانی قهرمانان داستان معروف است و هرگونه برداشت سینمایی از آن نمیتواند آنچه خواننده از رُمان برداشت میکند را به همراه داشته باشد. ساخته مارتین بوربولان براساس این رمان یک دستگرمی سینمایی است. اگرچه باید منتظر ماند تا در قسمتهای آینده رویکرد سینمایی به این رمان ارزشمند را دید اما تا به اینجا نمره قابل قبولی در سطح سینماتوگرافی و همچنین طراحی نبردها، دریافت میکند. گاها شوخیهایی که قهرمانان در دیالوگها با یکدیگر دارند خوب است و مولف و عوامل کمِ قصه نگذاشتهاند اما از نظر سلیقهای با چگونگی ورود بوربولان به داستان مشکل دارم. سینمایی که محصول تهیه کنندگانی از چند کشور باشد و با چندزبان قرار است منتشر گردد چرا باید ورود هالیوودی به قصه داشته باشد؟ از سویی دیگر مواجهه بیننده با اِوا گرین در نقش میلدی دی وینتر، که باید در آذرماه منتظر اکران بخش او باشیم، دمدستی و کلیشهای است. فیلم نشانی از شر را به بیننده ارائه میدهد که بیننده سالها است با آن بزرگ شده. روایتی که از «سه تفنگدار» دوما مشخصا در مقیاس سینمایی آن، شاهدیم یک روایت ناپایدار از یک رویداد حقیقی است. قصه دوما به اندازهای نافذ و گیرا پرداخت شده که خواننده توانایی ایجاد هرمونوتیک با مولف را دارد و هر دم آرزو میکند این قهرمانان و جنگ ستیزیها مال امروز بود. در فیلمنامه ما با یک تعلیق بیشتر و کاذب روبهروایم. یعنی دوما چیزی را نوشته و فیلمنامه نویس خیلی ابتدایی آن را آب و تاب داده. موسیقی و سینماتوگرافی هم که در بسیاری از سکانسها به کمک این غلو میآیند و...