Ali... SENATOR
Ali... SENATOR
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

شـــــهزاده ی اسفندی


اِی بـاعثِ بودنها، سـَـــرلوحه ی زیبایــی
الکــل به فــنا رفته، از ایـن همه گیرایـی

بـــانویِ غــــزلهایم، آرامــشِ دنـــیایـم
دیدم تورو یـادم رفت، درد و غــم تنهایـی

اِی عــلتِ لبــخندم، اِی قــاتلِ غمهایـــم
در عـهدِ میانِ ما، تو مُـــهری و امضایــی

اِی مـاهِ دل انـگیزم، با شــوقِ تو برخــیزم
آن لحظه که در خوابم، آهسته تو می آیـی

در اوجِ پــریشانی، درد و غـــم و حــیرانی
تو ناجـی من بودی، ای دخـــتر رویایـــی

در ظلمـتِ شـبهایم، جــوری که تو تـابانـی
بَرقش زده چشمم را، از شـــدّتِ رُوشنایــی

شهزاده ی اِســــفندی، اســطوره ی دلپاکی
قلبم شده تسخیرت، تو فاتحِ آنجــــــــــــایی

از لـحظه ی دیــدارت، در آن شـــب بارانــــــی
با این دل بشکسته، کردی تو چه غوغایی

فکرم شده درگیرت، آن گـــــــــرمی آغوشت

بر این تن یخ بسته، بخشیده چه گرمایی

خـــواهم که تو را در بـَـر، بِنشــانم و بِنشــانم
فــریاد کـــنم فــریاد، تو دیــنم و دنیــــامی

…………………………
Senator…. Donya

شعر نوشعرسناتوردنیا
من یک نفر تنها برای تو..... دنیا و شهر و مردمت بودم..... اما بگو ای عشق بی رحمم...... من قتل عام چندمت بودم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید