سلام و ارادت.
امروز رفتم مترو هفت تیر و اونورا یکم گشتم تا یه کابل شارژ پیدا کنم ولی تو این مسیر که داشتم میرفتم و آدمارو داشتم میدیدم که درحال خریدن کردن هست، حس خوبی میگرفتم و یه خانمی بود که خیلی باحال بود. و به فروشنده میگفت بنظرتون این رنگ بهتره یا اون رنگ و کدوم بهم میاد؛ اخه خواهر من اون فروشنده دوس داره اون جنسی که رو دستش مونده رو بفروشه و ردش کنه و معلومه که نظر واقعیش رو نمیگه و یکم به این خانم خندیدم.
و دوباره برگشتم سوار مترو شدم برگشتم و رفتم سمت بازار ۱۵ خرداد و اونجام یه آب انار زدم و سرگیجه گرفتم و همونجوری رفتم خونه...