علیرضا فتحی
علیرضا فتحی
خواندن ۴ دقیقه·۵ سال پیش

نامه ای از استانبول

برگرفته از پوستر فیلم
برگرفته از پوستر فیلم

درود بر همه‌ی کوچگران جهان و همه‌ی حاشیه‌نشینان و متن‌نشینان ایران

خیلی پیش‌ترها می‌خواستم از متن بنویسم، اما دیدم حاشیه فراموش شده و اولویتش بیشتر است. اصلا متن یا حاشیه، چه فرقی می‌کند؟ خدا نکند از آن دسته آدم‌هایی باشیم که دیگران را بر پایه‌ی مختصات جغرافیایی محل زندگی و سکونتشان داوری می کنیم؛ استخدام می‌کنیم؛ و یا به همسری خود یا فرزندمان می‌پذیریم!

چه می‌دانم؟ احتمالا اگر خودم هم قصدم برای کوچیدن تا این اندازه جدی نبود از حاشیه نمی‌نوشتم. اکنون در این برش از تاریخ معاصر، و در این روزهای آغازین سال، بسیارند حاشیه‌نشینانی که "کاسه چه کنم؟ چه کنم؟" به دست گرفته‌اند و بیش از پیش کمرشان خمیده است که ایزد یکتا کمر مسببانش را بشکند و نسلشان را بِبُرد؛ آمین.

انگار دیگر تعلق خاطرمان به این کهن خاک و میهن "خودکشی شده است". حتی دیگر به انسانیت خود هم تعلق نداریم! به کجا تعلق داریم؟ نمی‌دانم! اندک اندک لاشه‌خواری و مرده‌خواری عادتمان شده است که بوی تعفن عادتمان نبود از روز ازل. هر کسی گوشه‌ای از پیکر این گربه نیمه‌جان را گرفته و به دندان کشیده و می‌بلعد. ای کاش وحشی بودیم، متعلق به وحش، که وحشی واژه مقدس من است و ستودنی‌ست. گاهی دیگر از حیوان هم پست‌تریم و حیوان به قدر ضرورت می‌خورد و ستم هرگز جامه حیوانات را نمی‌آلاید که جامه ناانسانان را آلوده است و انسان هرگز سیر نمی‌شود!

گزاف نیست که گاهی خیال کنیم، از همین ریز و درشت ستم‌هایی که به هم روا می‌داریم، چنان نیرویی جان و پیکر طبیعت را برمی‌انگیزد تا زمین را زیر پایمان بلرزاند و آب دریاها را بر سرمان فرو بریزد و ما در برابر چنین خشم‌هایی از سست‌ترین گونه‌های جانوری هستیم.

سالی که گذشت اندوه دلم را فشرد؛ نه تنها برای خانه‌هایی که زیر آب و آوار بردند؛ نه تنها برای لردگانی که به ایدز آلودند؛ نه تنها برای بنزینی که گران کردند؛ نه تنها برای اینترنتی که قطع کردند؛ نه تنها برای هواپیمایی که سرنگون کردند؛ نه تنها برای جماعتی که زیر دست و پای جهل تحمیلی له کردند؛ نه تنها برای حیثیتی که از ما بردند؛ نه تنها برای ویروسی که به جان مردمان انداختند؛ نه تنها برای اصنافی که تعطیل کردند؛ نه تنها برای دختران و پسران و مردان و زنانی که به جامه تن فروشان درآوردند؛ نه تنها برای خانواده‌هایی که به جرگه تهی‌دستان درآوردند؛ نه تنها برای پدران و مادرانی که شرمگین کردند؛ نه تنها برای نوروزی که سیاهش کردند؛ که آن‌ها هم، اما برای خون که انگار بهای آزادی‌ست. چه بسیارند درون دستگاه مقدس*، امثال افکار رحیم پور ازغدی* که به این بها از ژرفای دل باورمندند. داستان از جایی اندوهناک‌تر می شود که با الگوبرداری از قاعده انتخاب طبیعی، باز هم طبقات فرودست، فرودست تر و طبقات فرادست، فرادست تر می‌شوند و اندکی امید آن‌جاست که قاعدتا این گسست، بی‌کران، بیش‌تر و بیش‌تر نخواهد شد و در آستانه کران‌هایش، تحولی رخ آشکار خواهد کرد. و چه بسیارند امثال سعید قاسمی* که می‌ترسیدند "دمپایی‌پوشان و کفش‌ملی‌پوشان" نواحی حاشیه شهر به تنگ آیند و برخیزند که برخاستند و در خون خویش غلتیدند. و اکنون، اثر انگشت خاموشی همه ما در ماشه‌های چکانده شده پیداست؛... کو چشم بینا جانا؟!

و از خباثت‌های دستگاه مقدس آن بود که به لَطایِفُ الحیل مسئله "کوشش برای عدالت" را به مسئله "کوشش برای بقا" فروکاست و به نیرنگ "دامنه‌ی منافع جمعی" را به "دامنه‌ی منافع فردی" کوچک کرد و از دیاثت‌های دستگاه مقدس بگویم برایتان؟ که دست و زبان بیگانه را برای ناموس میهن دراز کرد. و سخن از غارتگران ثروت و دزدان نجابت و غیرت و شرافت، و راهزنان شریعت که بسیار است که ایران را ویران کردند و بر ویرانه‌هاش تاختند! و سخن از جاهلیت‌های تحمیلی نوین هم!

می‌گویند مقصران همان مردمانند و انگار که نمی‌دانند مردمان به بانگ شور و آهنگ شیپور دستگاه مقدس می‌رقصند و به جادوی رسانه از درون تهی و از برون دگرگون شده‌اند. رهبران و رتبه‌داران و درجه‌داران اما برگزیده مردمان هستند؟ آیا؟ که کت و کول بی‌نوایان و بی‌پناهان را پلکان بالاروی خود ساختند و اکنون دیگر الاغ از دروازه گذشته و به ارگ زر و زور، مردمان را راهی نیست. در دیگر سوی این چرخه بی‌آغاز و بی‌انجام میان مردمان و مردم‌سواران اما، افیونِ تقلای برای زنده‌مانی، بخت به خودآیی را از ما ربوده و درد شکم، ما را در بیابان‌های بی سر و ته به سرگردانی کشانده و در بیرون ارگ، تشنه به دنبال سراب واحه‌ای می‌دویم! چه شده است ما را ساقیا؟!

پایان.

واپسین روزهای سال ۹۸
آغازین روزهای نوروز ۹۹

نامهاستانبولکوچمتنحاشیه
مدیر پروژه | نویسنده و مترجم در وبسایت ویکی‌هاو (wikiHow) | مدرس در وبسایت فرادرس و هنرستان شیخ مفید | مفسر زبان‌های انگلیسی، ترکی و فارسی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید