این روزا که به خاطر کرونا خیلیا خونهنشین شدیم، زمان مناسبی برای یادگیریه. یکی از بهترین راههایی که برای یادگیری وجود داره هم خوندن و شنیدن قصه است. برای همین تصمیم گرفتم قصه این روزای زندگیم رو اینجا بنوسیم تا هم خودم یادم باشه چی کار میکنم و هم شاید تجربههای من به درد شما هم بخوره.
قصهمو میخوام از یک سال پیش شروع کنم؛ وقتی که ناامید از پیچوندن خدمت مقدس سربازی، از طریق یکی از دوستان برای انجام پروژه کسری خدمت به یکی از ارگانهای نظامی معرفی شدم. دانشگاه رو تا میشد کش داده بودم. یکی از افتخارات زندگیم اینه که تونستم کارشناسی ارشد رو ۷ترمه تموم کنم! البته بین خودمون بمونه که موردی رو داشتیم که ۸ترمه تموم کرد ولی خب ۷ ترم هم برای خودش رکورد خوبی محسوب میشه.
پروژه کسری تنها روزنهای بود که میتونست جلوی تلف شدن یه بخشی از ۲ سالِ عمرم رو بگیره. یا حداقل اینطوری به نظر میرسید. اما همزمان شدن با پایاننامه و عوض شدن موضوع پروژه و حال نکردن من با نوشتن متنای طولانی (من عاشق درست کردن اسلایدم) و فهمیدن این که نهایت ۶ ماه از زمان خدمت کم میشه باعث شد که انگیزهای برای انجام دادن پروژه نداشته باشم.
این بلاتکلیفی تا آذر امسال ادامه پیدا کرد تا بالاخره با اصرار دوستان و آشنایان رفتم سراغ امریه. امریه ۲تا نکته منفی داشت که باعث میشد سراغش نرم. اول این که جای ۲۱ ماه، ۲۴ ماه بود و دوم این که با کسری خدمت سازگاری نداشت. یعنی نمیشد از کسری خدمت برای امریه استفاده کرد. اما خب مزایایی هم داشت. مثل این که مثل یه کارمند وارد سازمان امریهکننده میشی و از لباس سربازی و داستانهای پادگان رها میشی.
شروع کردم به گشتن دنبال آگهیهای جذب امریه توی سایتها و کانالهای تلگرام. اولین چیزی که متوجه شدم این بود که درخواست برای مهندس و برنامهنویس خیلی بیشتر از درخواستهاییه که برای مدیریت وجود داره. در نهایت تونستم ۳ تا آگهی پیدا کنم که نیروی امریه با تخصص مدیریت کسب و کار بخوان. یعنی فقط ۳ تا گلوله برای شلیک داشتن داشتم.
رزومه خودمو برای این سازمانها فرستادم و منتظر شدم ببینم چی میگن. از بین این سازمانها فقط یه سازمان پیگیری کرد و کلی چیز دست به دست هم داد تا من بشم نیروی امریه مرکز رشد فناوری سلامت ابن سینا.
امروز که دارم این متن رو مینویسم یه کارهایی رو دارم با مرکز رشدجلو میبرم. منتظرم تا ۱ اردیبهشت اعزام بشم و بعد از ۲ ماه، رسماً کارم رو با مرکز رشد ابن سینا شروع کنم. قراره ۲ سال به شرکتها و استارتاپهای مستقر توی مرکز رشد ابن سینا کمک کنم تا به کسب و کار پایداری برسند. این یعنی ۲ سال تجربه جذاب با چالشهای دوستداشتنی. این یعنی فرصت کسب تجربه برای خودم و فرصت به اشتراک گذاشتن تجربههام با دیگران.
نمیدونم ته داستان چی میشه اما این اولین قسمت از شروع یه داستان جذاب برای منه.