این یادداشت را قبلا در لینکدینم نوشتن. لینک اصلی نوشته اینجاست.
اخراج کردن و یا عذر کارمندی را خواستن در هر صورتی سخت است. به خصوص آنکه واضح باشد که هیچ کار اشتباهی را انجام نداده است.
سازمان ها در دوران رشد خود معمولا افراد بسیاری را جذب می کنند که فعالیت های جدیدی که در کسب و کارشان کشف شده است را هدایت کرده و توسعه دهند. در ابتدا، انرژی ساختاری بسیار بالاست و هیجان مسئولیت های جدید، یک پیشران است. این فعالیت ها به هر حال با وجود موفقیت و یا عدم آن به سرعت در هویت کسب و کار عادی شده و به مسئولیتی طبیعی تبدیل خواهند شد. این روند درادامه پس از طبیعی شدن به سمت "پیش پا افتاده" حرکت می کند و در نهایت سازمان از خود خواهد پرسید "آیا ما واقعا به آن نیاز داریم؟"
تا اینجا به دلیل تغییر مداوم فضای کسب و کار، روند طبیعی است. اما آنچه واقعا جالب است که در نهایت آن فعالیت حذف نخواهد شد. آنچه حذف می شود، پذیرنده مسئولیت آن است!
چرا این اتفاق می افتد؟ دو نکته مهم وجود دارد.
تاثیرات منفی و یا مثبت فعالیت ها در سازمان ها بخصوص در ساختارهای بزرگ بر تعداد کارکنان آن، تقسیم می شود. زیرا همپوشانی فعالیت ها مانع از تک عاملی شدن خروجی می گردد. بنابراین، کارکنان در چهارچوب های خشک بروکراسی محو شده اند و آنچه دیده می شود صرفا نتیجه است. از آنجا که برای لایه های بالای سازمان، نتیجه در نمایش آن معنا می یابد، اهمیت سازمانی به دو دسته تقسیم خواهد شد، مدیران و فرآیندها!
نکته دوم، گذر ناگزیر زمان است. نوع کسب و کار و یا اهمیت فعالیت ها به مرور زمان تغییر می کند و سازمان برای به روز رسانی بر نقاط روشن منابع انسانی خود متمرکز می شود. کدام منابع روشن است؟ (قطعا مدیران). کارکنان از فرآیند به روز رسانی دور می مانند تا یک روز، کارمند خلاق و متخصصی را که بی شک آن را بسیار دوست داشته اند، بی مصرف جلوه خواهد کرد؛ و بین منافع سازمان و کارمندان باید یکی را انتخاب کرد.
در سازمان های بزرگ تجاری و بویژه در پست های پرمشغله معمولا این چرخه بسیار کوتاه است و با سرعتی غیرقابل تصور به چنین نقطه ای خواهیم رسید. زیرا سرمایه گذاری های تجاری می تواند نامحدود و چهارچوب های تخصصی بشدت محدود خواهند بود.
مهم نیست ادامه این مسئله به کجا کشیده خواهد شد. آنچه مهم است آنست که سازمان ها باید در این خصوص با کارمندان خود روراست باشند. با خودشان نیز همینطور.
به قول بزرگی "این عمر آدمهاست که می گذرد. مسئولیت سوزاندنش را به عهده نگیر."