کازوئو ایشیگورو در سال ۱۹۵۴ در ژاپن به دنیا آمد و از پنج سالگی مقیم انگلستان شد. در سال ۱۹۸۲ اولین رمانش به نام «چشمانداز پریدهرنگ تپهها» برنده جایزه وینفرد هولتبی شد. رمان دوم او هم که «هنرمندی از جهان شناور» نام داشت برنده جایزه کتاب سال ویتبرد شد و در سال ۱۹۸۹ سومین رمانش «بازمانده روز» برنده جایزه بوکر شد. شاید بیشترین آشنایی ما با کازوئو ایشیگورو به خاطر همین کتاب بازمانده روز با ترجمه نجف دریابندری باشد. در سال ۱۹۹۵ رمان «تسلیناپذیر»، در سال ۲۰۰۰ «وقتی یتیم بودیم»، در سال ۲۰۰۵ «هرگز ترکم نکن» و در سال ۲۰۰۹ «ترانههای شبانه» را منتشر کرد.
ترانههای شبانه مجموعهایست از پنج داستان مختلف که حول محور موسیقی میچرخد و مضمون اصلی آن عشق و دوست داشتن و ماندن و ترک کردن است. در واقع قهرمانان تمام این پنج داستان یا نوازنده هستند و یا خواننده. این کتاب توسط مهدی غبرایی به فارسی برگردانده شده و توسط انتشارات اژدهای طلایی در سال ۹۳ به چاپ رسیده است. البته زمان ترجمه کتاب به سالهای قبل بازمیگردد ولی این کتاب در دوره قبل مجوز انتشار نگرفت. ضمن اینکه این کتاب با عنوان «شبانهها: پنج داستان درباره موسیقی و شب» با ترجمه علیرضا کیوانینژاد توسط نشر چشمه هم منتشر شده است.
داستانهای این مجموعه:
آوازخوان: یک خواننده پا به سن گذاشته آمریکایی به نام تونی گاردنر و همسرش لیندی تصمیم به جدایی گرفتهاند و سفر ونیز آخرین سفر آنهاست. در نهایت خواننده متوجه میشود که دلیل جدایی آنها تصمیم برای بازگشت به صحنه توسط تونی گاردنر است. در نتیجه نیاز است که زن جوانتری جای لیندی را بگیرد.
گر تیغ بارد: داستان سه دوست دوران دانشگاه است که سالها پس از دوران تحصیل با هم ارتباط دارند. امیلی و چارلی با هم ازدواج کردهاند و ریموند هم به عنوان بهترین دوست این دو تلاش میکند رابطه شکرآب شده این دو را بهبود بخشد.
تپههای مالورن: یک نوازنده گیتار برای تمرکز بیشتر در ساخت آهنگهایش به محل تولدش بازگشته و همزمان با آهنگسازی در کافه خواهرش هم کار میکند که آنجا با یک زن و شوهر نوازنده سوئدی آشنا میشود. زوجی که نه در ظاهر بلکه در باطن با هم مشکلات زیادی دارند.
آوازهای شبانه: استیو که نوازنده ساکسیفون است برای اینکه در بازار موسیقی مطرح شود بر خلاف میل خود تن به جراحی پلاستیک میدهد و در هتلی ساکن میشود که لیندی گاردنر (همسر تونی گاردنر در داستان اول) هم حضور دارد.
ویلونسلنوازها: آخرین داستان هم روایتگر ارتباط یک نوازنده مجارستانی با یک زن موسیقیدان آمریکایی است. این زن به تیبور کمک میکند که درکش از موسیقی و نوازندگی را بالا ببرد ولی در پایان متوجه میشود که آن زن تا به حال سازی نزده و نوازندگی نمیداند.