سلام :)
من یه آدم منزوی ام. امیدوارم از من متنفر نباشین ولی واقعا دارم به دوران پارت 1 بر میگردم. شما اگر موسیقی های من رو درون ساندکلود دنبال کرده باشین میفهمین دوست ندارم به زندگی گذشتم برگردم . دوست دارم پیشرفت کنم. و این پیشرفتم به سمت بالا باشه همیشه. ولی من اینبار رو باختم. من این بار رو موفق نشدم. زندگی برام روی حالت Hard بود و من فقط توانایی رد کردن Normal اشو داشتم. خیلی سخته بهترین فرد زندگیتو پیدا کنی و کم کم درون خودت احساس کنی همچی داره تموم میشه. همون لحظه که این حس رو توی قلبت داشته باشی باید مطمعن باشی که دقیقا همچی تمومه و تو باختیو قربانی حقیقت شدی. من قربانی حقیقت شدم. من خودم رو باختم . بجاش اینو یاد گرفتم چطور نرم سمت کسی. چطور تنها باشمو چطور با این قضایا کنار بیام. شاید برای همه شما تنهایی اسون باشه. ولی وقتی تنها نباشیو تنها بشی یکم سخته . الان من همون جوون 13 ساله ایم که تحقیر میشدمو تو سری میخوردم. که قراره همچیو با توجه به این شرایط اقتصادی کشور ادامه بدم :) روز به روز بجای پیشرفت احساس حقیر بودن و پوچ بودن میکنم و روز به روز اعتقادمو نسبت به دنیای جدید از دست میدم. و گاهی اوقات حس میکنم خدایی وجود نداره. شاید دچار اسکیزوفرنیا شدم ؟ یا شایدم من یه آدم Atheism ام. نه نه نه نه. من بهش باور دارم فقط انگار همچی داره سخت پیش میره و این شرایط جوریم کرده که چنین افکار بیهوده ای به سرم بزنه. وقتی ما میخوابیم چیو حس میکنیم ؟ یعنی وقتی بمیریم هم در سکوت فرو میریم ؟ لاقل اینو میدونم بعد مرگم موزیکام میمومن و چهار نفرن میتونن بعد مردنم بهش گوش بدن و بگن عه این مرحوم اینجای اهنگش میگف فلان چیزو ها. ما بهش گوش نکردیم. لاقل اینو میدونم بعد مرگم یچیزایی قراره فرق کنه. من یه ادم خیلیییییی تنهام.
جوری که دوست دارم وقتی مردم هرکی میاد سر قبرم رو از قبر بیام یک دکمه قرمز بزرگ که یک برچسب به نام (سیکتیر) روش داره رو بگم فشار بدن و گمشن برن ازونجا :)
عشق چیز بزرگیه. ولی پول همچیو میتونه بخره. تصور کن من یه آدم عاشق ام و تورو به عنوان عشق خودم انتخاب میکنم. من هر روز کلی پیام بهت میدم. و بهت انرژی میدم. کلی زمان میگذره و بهت وابسته تر میشم و تو هم عاشق من میشی کم کم. اگر طی این روزا یک پسر با اپشن های بالاتر بخواد باهات باشه قبول نمیکنی ؟ و دنبال بهانه واسه کات نمیگردی ؟ قاعدتا میگردی. خوشحالم که قبل ازینکه وابسته تر بشم عشقمو ترک کردم. البته اون واقعا خوب بود. بی نظیر بود. کلی باهاش تفاهم داشتم. به معنای واقعی عشق تمام کمال من بود. ولی من یکم فکر کردم و دیدم لیاقت چنین دختریو ندارم. چون من ادم جالب و نرمالی نیستم. برای همین به خدا و دوست خوبش نسرین سپردمش. امیدوارم موفق باشه و واقعا گول کسیو نخوره تو زندگیش. منم سعی میکنم همین روند تنهایی رو با کمی تغییرات داخلش ادامه بدم. ازین به بعد وقتم ازاد تره و داستانمو رو بیشتر ادامه میدم. لطفا منو فالو کنید که انگیزه ای برای ادامه داستانم داشته باشم. ببخشید یکم حوصله سر بر شدم برای همتون.
ارادت علیرضامیر
instagram =علیرضامیر
Telegram = علیرضامیر