نقش PM یا همون مدیر محصول ترکیبی از هنر و علمه. این علم با سخت کوشی و از درک بازار، کاربران، تیم و فناوری بدست میاد. هنر هم از شهود، تجربه و خلاقیت خودمون بوجود میاد. اما باز هم خوبه که کمی کمک بگیریم، بنابراین بیایید سعی کنیم مشکل رو حل کنیم.
- استراتژی چیه: استراتژی برنامهایه که دارای یسری اولویته و ما رو به تعدادی هدف مشخص میرسونه. بنابراین باتوجه به این تعریف، ما باید بتونیم جواب سه تا سوال رو بدیم:
۱- اهداف و نتایجی که مدنظر داریم چیا هستند؟ (تعیین اهداف) ۲- با توجه به اهدافمون، چرا این ویژگیها رو توسعه میدیم و کدوم مهمتره؟ (مشخص کردن اولویتها) ۳- بهترین مسیر برای رسیدن به اهدافمون چیه؟ (تعیین بهترین مسیر)
«توجه داشته باشید، ما بیشتر روی چرایی و چیستی تاکید داریم تا چگونگی.»
خب همون جور که میبینید کلیت استراتژی محصول خیلی هم چیز عجیب و غریبی نداره. ولی خب به شخصه زیاد تجربه کردم که توی عمل و برای یه کیسِ کسبوکار واقعی، مشخص کردن این موارد خیلی پیچیده و سخت میشه. چون نکات و جزییات خیلی زیادی بهش اضافه میشه.
حالا قبل از اینکه بریم بیشتر راجع به جزئیات صحبت کنیم و بحث رو یکم تخصصیتر کنیم، بیاید یه تعدادی از مشخصهها و ویژگیهای استراتژی خوب رو با هم برسی کنیم:
به همه جوانب توجه دارد استراتژی محصول باید نتیجهی یک همکاری هماهنگ بین تیمها و بخشهای طراحی، فناوری، تحلیلداده و کسبوکار(فروش و بازاریابی) باشه. یعنی استراتژی محصول بدون در نظر گرفتن توانمندیها، ضعفها و برنامهی بخشهای دیگه از سازمان که دخیل در توسعه و ارائه محصول به بازار هستند، عملا بیفایده یا نادرسته که میتونه تیم رو به سمت و سوی اشتباهی پیش ببره.
استراتژی وجود دارد اگر افراد سازمان اون رو بدونند افراد باید استراتژی رو بدونند تا امکان پیادهسازی استراتژی بوجود بیاد، بنابراین تأثیر استراتژی محصول خیلی وابسته به میزان مهارت های ارتباطی PM هست. نکتهای که به صورت کلی برای استراتژی و برنامه وجود داره، اینه که باید مدیرای میانی شرکت یا تیمتون با شما و استراتژی که تعیین میکنید موافق باشند.
توی تجربهی قبلیم توی یکی از شرکتهایی که در زمینه تحلیل دادههای ژنتیکی فعالیت داشت، این رو با عمق وجود حس کردم. وقتی با مدیرعامل چندتا از دوستای دیگه، کلی زمان برای بررسی و تحلیل موضوعات و چالشهای شرکت میگذاشتیم و در نهایت که به یه استراتژی و برنامهای برای بهبود یا پیشرفت توی یه مساله میرسیدیم، زمان پیادهسازی و اجرا، یا همون اول کلا متوقف میشدیم یا اگر جلو میرفت خیلی با ثبات نبود و بعد از مدتی شکست میخورد. مهمترین دلیل این بود که تعدادی از مدیرای میانی شرکت که بیشتر مدیر محصول بودند، با برنامه و استراتژی موافقت نمیکردند و خب نمیتونستیم قانعشون کنیم چون هم از نظر دانشی خیلی سطح خوبی نداشتند و هم اینکه منفعت خودشون بیشتر از منفعت سیستم اهمیت داشت. این رو زمانی که توی یکی از کتابهای استراتژی خوندم کامل حس کردم، اینکه برای پیادهسازی استراتژی، یکی از مهمترین پیشنیازها همراهی و موافقت مدیران میانی سازمان هست. چون اصولا مدیرای میانی دست مدیران ارشد در شرکت هستند و به کمک اونهاست که برنامهها اجرا، پیادهسازی و بررسی میشه.
شبیه آفتابپرست بودن براساس تغییرات مخاطب و موضوعات، استراتژی محصول باید بتونه شکلهای زیاد و متنوعی رو به خودش بگیره.
استراتژی بدون اجرا بی ارزشه اینجاست که استراتژی جون میگیره و به یه تاکتیک و وظیفه با نتایج واقعی تبدیل میشه. مطمئن بشید که اجرا بازتاب روشنی از استراتژیه، یعنی اون چیزی که داره پیادهسازی و اجرا میشه شباهت زیادی به همون استراتژی که تعیین کردید داشته باشه.
برای یادگیری تنظیم میشه یه تیم محصول عالی با یادگیریهای جدید در مورد کاربرها، محصول و محیط اطراف خودش هست که هدایت میشه. این رو توی جاهطلبیهای آینده و مسیر پیشروتون پیاده کنید. یعنی اگه میبینید که یادگیری باعث میشه از استراتژی که قبلا داشتید منحرف بشید، در مورد استراتژی قبلیتون تجدید نظر کنید و به چرایی و چیستی که براش تعیین کردید برگردید.
به طور سیستماتیک بازنگری میشه به طور مداوم یادگیریهاتون رو ثبت کنید. معیارهاتون رو روزانه بازبینی بکنید. تاکتیکها را حداقل هر هفته تنظیم کنید. عملکردها رو حداقل ماهانه بازدید و ارزیابی کنید. KPIهای جدید رو حداقل هر سه ماه یکبار تنظیم کنید. حداقل سالی یه بار یک بازنگری کامل روی کل استراتژی انجام بدید.
- استراتژی محصول چیه؟ (شما درحال خواندن این مقاله بودید)
۱- مدل DHM (مقاله بعدی)
۲- رسیدن از DHM به استراتژی محصول ۳- استراتژی / متریک / تاکتیک ۴- Proxy Metrics ۵- Working Bottom-up ۶- استراتژی محصول برای هر شناگر! ۷- نقشه راه محصول ۸- مدل GLEe ۹- مدل GEM ۱۰- چگونه یک جلسه سه ماهه استراتژی محصول رو برگزار کنیم ۱۱- مطالعه موردی: نتفلیکس 2020 ۱۲- مطالعه موردی استارتاپ: Chegg ۱۳- خلاصهای از چارچوبهای استراتژی محصول