حدودا ده سال از تجربه کاریم در بازار آی تی میگذره و این روزا خیلی ها ازم میپرسن چطور میشه وارد حوزه مدیریت محصول شد یا اینکه چطور میتونیم توی مصاحبه ها موفق بشیم و ...؟
من هرچی به گذشته نگاه میکنم دقیقا نمیتونم بگم کدوم تجربه باعث شد که سمت مدیریت محصول بیام اما توی همه تجارب گذشته م یه چیز مشترک وجود داشت، اونم اینکه از ارتباط با آدم ها نمیترسیدم، مشتاقش بودم و فعالانه خودم رو در این زمینه بهبود دادم.
زمان دانشجویی خیلی از ارتباط با دیگران میترسیدم و اولین بار با داوطلب شدن برای یه کنفرانس کلاسی با ترسم روبرو شدم، بعد از اون کلاس فن بیان و علاقه به اجرا، بعدش مجری دهها برنامه دانشجویی شدم، بعدش نویسنده و برنامه ساز رادیو، بعد هم رشته عمران رو کنار گذاشتم و شدم دانشجوی ارشد علوم ارتباطات..
توی کارم هم همینطور، چه اون روزی که بار اول توی شرکت تازه تاسیس دونفره خودمون مجبور میشدم روزانه به یه لیست سی چهل نفره زنگ بزنم و بهشون محصولمون رو معرفی کنم، چه اون سالی که همون شرکت کوچیک شد ۳۰ نفره و توی نمایشگاه بین المللی برای بقیه میگفتیم که کارمون چیه، چه اون روزی که کافه زدیم و یه سال تک تک پست های پیج و کانال کافه رو مینوشتم و از خیلیا بازخورد میگرفتم، و چه حالا که بعد از این سالها با تعداد زیادی از راننده های اسنپ باکس مستقیم حرف زدم و هنوز گاهی وقتی قطع میشیم از بقیه زودتر میفهمم چون اسکرین شات اونا برام میاد.
اگر براتون سوال بود که به درد حوزه #محصول میخورید یا نه بگردید و ببینید آیا یه سرنخ از این جنس توی تجربه های گذشته تون پیدا میکنید؟ میتونید کشف کنید و پرورشش بدید؟ میتونید روز به روز نسخه ای که هستید رو بهتر کنید؟
اگه آره، تبریک میگم، شما یک مدیر محصول موفق خواهید شد ?