ویرگول
ورودثبت نام
علیرضا عزیزپور
علیرضا عزیزپور
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

رفتن یا ماندن؟!

واژهٔ مهاجرت، از واژه‌های پرتکرار این روزهای ماست. مهاجرت، گره خورده‌ به دوگانهٔ همیشگیِ «رفتن یا ماندن» که یک دوقطبی غلط و رهزن را در جامعه به وجود آورده است. در این بین، مدافعینِ ماندن و طرفدارانِ رفتن، هر دو دچار انگاره‌های نادرستی هستند. مهم‌ترین انگارهٔ نادرستی که هر دو طرف با آن درگیرند، خوب یا بد دانستن ماندن و رفتن است؛ مدافعینِ ماندن فکر می‌کنند ماندن در هر حالتی خوب و رفتن تحت هر شرایطی بد است و طرفدارانِ رفتن هم برعکس همین را می‌گویند.

مدافعینِ ماندن، دوگانهٔ رفتن یا ماندن را تبدیل کرده‌اند به دوگانهٔ «بودن یا نبودن»! یعنی فقط در صورتی می‌توانید ادعا کنید ایرانی هستید که در ایران باشید و در صورتی که بروید، به ایران خیانت کرده‌اید! همچنین، شما فقط به خاطر منافع شخصی مهاجرت کرده‌اید و در خارج از ایران نمی‌توانید به ایران خدمتی بکنید.
از طرف دیگر، طرفدارانِ رفتن، دوگانهٔ رفتن یا ماندن را تبدیل کرده‌اند به دوگانهٔ «موافقت یا مخالفت» با حاکمیت! یعنی فقط در صورتی می‌توانید ادعا کنید نخبه/مخالف وضع موجود هستید که از ایران بروید وگرنه شما هم پخمه‌ای از جنس خودشانید! همچنین، هیچ روزنهٔ امیدی برای اصلاح در کشور وجود ندارد و در داخل ایران نمی‌توانید به ایران خدمتی بکنید.

اما واقعیت این است که ماندن و رفتن، فی نفسه خوب یا بد نیستند؛ آنچه می‌تواند خوب یا بد باشد، «چراییِ» ماندن یا رفتن است! مثلاً آنهایی که تمام چرایی رفتن‌شان خلاصه شده در «امکانات رفاهی بیشتر و بهتر»، چندان برای من قابل احترام نیستند. کسی هم که بدون یافتن چرایی، ماندن یا رفتن را انتخاب می‌کند که اصلاً ول‌معطل است! اساساً به همین خاطر است که نمی‌توان گفت الزاماً هر کسی مانده، وطن‌پرست است و هر کسی رفته، خائن! و یا هر کسی مانده پخمه است و هر کسی رفته، نخبه!

همه این دیالوگ معروف را شنیده‌ایم: «رفتن که دلیل نمی‌خواد، موندن دلیل می‌خواد!»؛ قانون اول نیوتن البته برعکس همین را می‌گوید: «اجسام تمایل به حفظ وضعیت موجود دارند، مگر اینکه نیرویی به آنها وارد شود.»؛ به عبارت دیگر: «موندن که دلیل نمی‌خواد، رفتن دلیل می‌خواد!». اما من می‌گویم ترکیب این دو؛ یعنی هم ماندن و هم رفتن دلیل می‌خواهد. دلیلی که برای هر کسی متفاوت است چراکه «‌پر‌وژهٔ زندگی» هر فرد با دیگری فرق می‌کند.

رفقا!
پروژهٔ زندگی خودتان را پیدا کنید و بعد، اگر دیدید با ماندن‌تان می‌توانید به خودتان و جامعه خدمت بیشتری بکنید، رفتن خیانت است و اگر فکر کردید رفتن‌تان برای خودتان و جامعه، مفیدتر است، ماندن می‌تواند خیانت باشد...

مهاجرتایرانفرهنگجامعهزندگی
کنشگر فرهنگی | شاعرِ فلسفه‌دوست | دغدغه‌مندِ تربیت و ارزش‌آفرینی | مدیر فرایند مؤسسه آموزشی و شتابدهی رُكاد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید