اکثر کسانی که من را میشناسند یا صفحه من را دنبال میکنند، میدانند که مهمترین دغدغهٔ اجتماعی من، مسئلهٔ گفتوگو و تضارب آراست. یکی از جملاتی که به عنوان اظهارنظری روشنفکرانه در گفتوگوهای ما جا افتاده، همین جمله است که میگوییم: «عقیدهٔ هر کسی محترم است.»
این جمله با وجود اینکه ظاهر قشنگ و متمدنانهای دارد، اما در حقیقت غلط است! ریشهٔ این جمله را میتوان در اعتقاد به «نسبیت محض» پیدا کرد؛ یعنی باور به اینکه هیچ حقیقت قطعیای وجود ندارد و همه چیز نسبی است. نمیخواهم اینجا در خصوص رد نظریه نسبیت محض صحبت کنم، بلکه میخواهم استدلال کنم چرا محترم شمردن «همهٔ» عقاید، منطقی نیست.
مهمترین آسیب حرمت قائل شدن برای هر عقیدهای، بیمعنا کردن نقد است. وقتی نظر نامحترم طرف مقابل را محترم میشماری، یعنی از این لحظه به بعد، من هر استدلال مبتنی بر حقیقتی هم که برایت آوردم، میتوانی اصلاً آن را نپذیری!
حال سؤال اینجاست که چه عقایدی محترم نیست؟ پاسخ بر میگردد به همان حقیقت؛ یعنی هر چیزی که مبتنی بر حقایق و اصول قطعی و جهانشمول بود، صحیح و محترم است و هر چیزی که با مفاهیم حقیقی این جهان در تضاد بود، میشود غلط و نامحترم! بدیهی است هر عقیدهای که به حقیقت خدشهای وارد نکند، میتواند محترم شمرده شود. به عنوان مثال، سلایق هنری و زیباییشناسانه افراد میتواند با هم تفاوتهای بسیاری داشته باشد. طبیعتاً در این موارد نظر غلطی وجود ندارد و همه عقاید را میتوان محترم دانست.
ممکن است بگویید این موضع تو، اتفاقاً ضد گفتوگوست! در جواب، توجه شما را به یک نکتهٔ مهم جلب میکنم: «به رسمیت شناختن» یک عقیده با «محترم شمردن» آن عقیده یکی نیست؛ یعنی شما برای اینکه وجود یک عقیدهٔ خاص را بپذیری، لازم نیست حتماً آن را محترم بدانی! مثلاً ما باید وجود تفکرات افراطی در جهان -مثل داعش- را به رسمیت بشناسیم اما قرار نیست به عقاید ضد انسانیشان احترام هم بگذاریم! آنچه ما برای شروع گفتوگو نیاز داریم، به رسمیت شناختن عقاید است، نه احترام به آنها. آنچه همواره در گفتوگو حرمت دارد دو چیز است:
۱- وجود انسان یا همان شخصیت او؛ یعنی محترم دانستن ساحت انسان به عنوان موجودی دارای شعور و عقل.
۲- تفکر انسان؛ یعنی محترم دانستن فرایندی که انسان با کند و کاو ذهنی تلاش کرده است تا به حقیقتی دست پیدا کند.