a.rockab
a.rockab
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

مشتری ای که همکارمان شد

مشتری شش ساله و همکار جدیدمان است‌. از ابتدای همکاری چالش‌های زیادی را پشت سر گذاشته‌ایم. کار ما سراسر مواجهه است. آخرینش کروناست. مواجهه با مرگ. خیلی همراه است. البته پیش از این هم همراهی‌اش را در این شش سال، به عنوان یک مشتری تجربه کرده‌ام. فقط در میان کتاب‌ها می‌توانستم مفتخر به آشنایی با چنین کسانی باشم. سرشار از انرژی و آرام است. مثل گیاهانی که همیشه در حال رسیدگی به آن‌هاست. مثل همان گلدانی که در کتابفروشی جدید برایمان هدیه آورد. امروز دوباره به ما سر زد. قلمه‌های بی‌حال را با خود برده بود و تیمارکرده، در یک گلدان، بازگردانده بود. آمده بود تا برای همسایه‌ و دوستانش کتاب هدیه بگیرد. ساده کادو نمی‌کند. همیشه طرح‌دار کادو می‌کند. اریگامی‌کار است. فلسفه اریگامی را می‌داند. روحش را می‌شناسد. سال نو، همه درگیر کرونا بودیم که با هدیه خود به همهٔ ما یادآوری کرد، نوروز است. به ما کتاب هدیه داد. کتاب کودک. چون معتقد است کودک‌های درون همهٔ ما نیاز به زندگی دارند. فعلاً مسئول بخش کودک و نوجوان کتابفروشی ماست. و چقدر برای این کار مناسب است. امروز اصرار داشت بدون تخفیف کتاب‌ها را خریداری کند و از امکانی که ما برای پرسنل کتابفروشی فراهم کرده‌ایم استفاده نکند. می‌گفت، مگر چقدر درآمد داریم که بخواهید تخفیف هم بدهید. می‌فهمد. می‌داند. دغدغه دارد. دغدغه‌ای غیر از نان و هوا. البته دغدغهٔ نان و هوا هم محترم و مرتفع کردنش کاری مقدس است. من برای کسانی که در مسیر تأمین معاش خود و خانوادهٔ خود زمان و انرژی می‌گذارند احترام زیادی قائلم. حتی اگر هیچ کار دیگری نکنند و هیچ دغدغه دیگری نداشته باشند. حتی اگر کتاب نخوانند. اما همواره معتقدم در کنار این دغدغهٔ مقدس، می‌توان دغدغه‌های دیگری هم داشت‌ و این منافاتی ندارد. این‌ها خود به خود آمد و ارتباط چندانی به ایشان ندارد. دغدغه‌اش مرا به عالم دغدغه‌ها برد. دغدغه‌های خودم به عنوان یک فرزند، یک همسر، یک پدر و یک انسان. بگذریم. گاهی یک حضور به ظاهر خشک و خالی. یا یک کار کوچک. و یا حتی یک پیام کوتاه، آدم را تکان داده و پشت آدم را گرم می‌کند. گاهی هم یک زلزلهٔ هزار ریشتری آبی را در دلمان تکان نمی‌دهد. خدا پشت و پناهش باشد و همیشه همین قدر محکم و پرانرژی نگهش دارد.


#خاطرات_روزانه_یک_کتابفروش

۱۶ فروردین ۱۳۹۹


کروناقرنطینهکتابگلداناریگامی
علی رکاب هستم، یک کتابفروش
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید