ویرگول
ورودثبت نام
a.rockab
a.rockab
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

کتابفروش ۲۴ ساعته

با طولانی شدن دوره شیوع ویروس، کم کم سبک زندگی‌ها شکل و شمایلی جدید به خود گرفته است. این خود نشان از انعطاف‌پذیری نوع انسان در برابر تغییرات روزگار است. کسب و کار بنده هم کتاب است. جدای از کسب و کار، کتابفروشی، دغدغه‌ای غیر قابل چشم‌پوشی برای من است. یعنی اگر واقعه‌ای مثل چرنوبیل یا جنگ جهانی هم رخ دهد من در کنار همه دغدغه‌هایی که اقتضای زندگی در چنین شرایطی است، دغدغه کتابفروشی خود را هم حفظ می‌کنم. می‌توان در یک عبارت شعارگونه اینطوری بیان کرد که من یک کتابفروش ۲۴ ساعته هستم. فعلاً کسب و کارم کتاب است. اما اگر شغلم هم کتابفروشی نباشد، باز هم یک کتابفروش هستم. کتابفروشی ما نیز در ایام شیوع ویروس با دغدغه من همراه بوده و سعی کردیم در این ایام هم کتابفروشی را فعال و پویا نگه داریم. برای تحقق این هدف و در راستای سبک جدید کتابفروشی کافه را تصرف کرده و آن را تبدیل به مقر اصلی و مرکز فرماندهی کتابفروشیِ غیر حضوری کرده‌ایم تا هم از نور روز بیشتر بهره‌مند شویم و هم از مزاحمت‌های گاه و بی‌گاه مشتری‌های قانون‌شکن که اصرار به ورود و خرید حضوری دارند خلاص شویم. صندوق کتابفروشی جلوی در است و وقتی آن‌جا مستقر می‌شویم، در معرض دید افرادی هستیم که در خیابان انقلاب تردد می‌کنند. از طرفی ناچار بودیم وقتی نور روز کم می‌شد، چراغ‌ها را روشن کنیم و این باعث می‌شد ماشین‌ها و افرادی که از خیابان و پیاده‌رو عبور می‌کنند به گمان باز بودن کتابفروشی توقف کرده و به کتابفروشی مراجعه کنند و باقی داستان که در خاطره روزهای گذشته بخشی از آن‌ها بیان شد. یک بار هم که به خاطر روشن بودن چراغ‌ها از کلانتری تذکر گرفتیم. خلاصه که ما هستیم. تازه وقتی که هیچ کتابخوانی نباشد، بیشتر هستیم و هرچه جمعیت کتابخوان‌ها بیشتر شود، به روزتر خواهیم شد. یکی از مزیت‌های سبک جدید کتابفروشی هم این است که قهوه‌فروش‌(همان کافی‌من‌ یا باریستا) دارد کم کم تبدیل به کتابفروش‌ می‌شود. در انتها هم باید عرض کنم که این فرصت گران‌بها را برای مطالعه نباید از دست داد. مخصوصاً که کتاب دروازه‌ای برای ورود به دنیایی گسترده است.


#خاطرات_روزانه_یک_کتابفروش

۱۳ فروردین ۱۳۹۹


کروناقرنطینهدر خانه بمانیمدر خانه بمانیدکتابفروشی
علی رکاب هستم، یک کتابفروش
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید