ویرگول
ورودثبت نام
علی شفیع
علی شفیعدانشجوی انجینری نرم افزار، علاقه‌مند به دیزاین و برندینگ، پیاده‌روی و اینکه پی سی گیمرم.
علی شفیع
علی شفیع
خواندن ۱ دقیقه·۱ ماه پیش

چیل برو، چیل…


🌙

بیشتر عصرا احساس تنهایی و پوچی سراغم میاد؛
از اونایی که قفسه‌ی سینه و دلتو دلشوره می‌گیره
و می‌خوای از اونجایی که هستی بزنی به خیابون.

باز زمستونا بدتر میشه، زود شب میشه...
گاهی شده توی «الان چیکار کنم» گیر کنی؟
راه فراری ازش پیدا نکردم جز اینکه بی‌اهمیت باشی بهش.


📦

همه‌مون توی یک جعبه‌ی مربعی دنبال درِ خروجیم.
جدیداً بیشتر از سازنده می‌پرسم:
«دلیل اینکه توی این جعبه نگهم می‌داری چیه؟»
جوابی نمی‌گیرم... جز اینکه ادامه میدم به جستجو.


🌌

تو خوابم که درد می‌کشم، دردشو حس می‌کنم.
چند شب قبل یه خواب دیدم، هی تلاش می‌کردم بیدار بشم ازش.
توی خوابم یکی داشت سر دست و پام بلایی می‌آورد که یادم نیست...
بعد تا الان همون‌جاهاش درد می‌کنه.

نمی‌دونم برای همه همینه
که درد رو توی رویاهاشون حس می‌کنن تو واقعیت یا نه.


🔄

گمونم خیلی انتظار دارم از خودم
و همین انتظار زیاد بی‌قرارم می‌کنه.

باید یکی بهم بگه:
«چیل برو چیل... آروم بگیر داداش، آروم بگیر.»


راه فرارعصر
۱
۰
علی شفیع
علی شفیع
دانشجوی انجینری نرم افزار، علاقه‌مند به دیزاین و برندینگ، پیاده‌روی و اینکه پی سی گیمرم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید