علی الماسی زند
خواندن ۹ دقیقه·۲ ماه پیش

«سینمای مهرجویی؛ نقد اجتماعی به مثابه ابزاری ضد ایدئولوژی»

«سینمای مهرجویی؛ نقد اجتماعی به مثابه ابزاری ضد ایدئولوژی»
«سینمای مهرجویی؛ نقد اجتماعی به مثابه ابزاری ضد ایدئولوژی»

این مقاله پیش تر در نشریه سرونامه ـ دانشکده جامعه شناسی دانشگاه خوارزمی منتشر شده است.


الف) بنیان فلسفی ـ جامعه شناختی

داریوش مهرجویی شخصیتی تاثیرگذار در تاریخ سینمای ایران است که اصولاً به خاطر رویکرد اجتماعی‌اش در فیلم‌سازی شناخته می‌شود. آثار او به دلیل درگیری عمیق با پیچیدگی‌های جامعه ایرانی، موضوعاتی چون طبقه، جنسیت و وضعیت انسانی را بررسی می‌کند. متن حاضر اختصاراً به بررسی چگونگی تأثیر نگاه منتقدانه ی اجتماعی مهرجویی بر روایت‌ها و سبک بصری او در مسیر نقد ایدئولوژی پرداخته است. مهرجویی در مسیر تاریخی خلق آثارش از دهه 40 قرن گذشته شمسی تا آثار غیر رسمی و ممنوعه اش در سالهای ابتدایی قرن حاضر، همواره در حال نقد اندیشه هایی بوده که بنا بر اقتضای تاریخ و شرایط جامعه، در معرض بدل شدن به ایدئولوژی بوده اند؛ از ناسیونالیسم، طبقه گرایی ارباب و رعیتی و پدرـ مرد سالاری گرفته تا مدرنیزاسیون و افراطی گری دینی. مهرجویی این مهم را با تاکید و بهره گیری از عناصر تعیین کننده ای چون «نماد»، «تمثیل و رمز»، «فهم هرمنوتیکی»، «تاریخمندی»[1]، «موقعیتمندی»[2]، به رسمیت شناسی «امر متکثر[3]» و «تجربه فردی» محقق می کند.

زمینه فلسفی مهرجویی تأثیر زیادی بر دیدگاه سینمایی او گذاشته است. او در دوره ی تحصیلش در امریکا با مجموعه‌ای از ایده‌های فلسفی آشنا شد که بعداً در فیلم‌هایش به کار گرفت. مطالعات او باعث شد تا سینما را نه تنها به عنوان یک سرگرمی بلکه به عنوان یک رسانه برای نقد عمیق اجتماعی بشناسد. این دیدگاه در آثار اولیه او، به ویژه در «گاو» ساخته ی 1348، که به عنوان دروازه ی دوران موج نوی سینمای ایران شناخته می‌شود، مشهود است. فیلم‌های موج نو، از جمله آثار مهرجویی، بر تحولی فرهنگی تاثیر گذاردند که به مدرنیزاسیون خودکامه ی ایران در دوره ی پهلوی اعتراض می کرد و روایت خود را به عنوان یک «دیگریِ استعلایی[4]» و به مثابه امری والا و ضروری اما نه جبری، دستوری و اصطلاحاً از بالا به پایین بلکه برخاسته از نگاه موقعیتمند سوژه ی[5]ایرانی برای جامعه ی سکولار و مدرنِ مورد مدعای آن روزگار نمایش می داد.

در«گاو»، مهرجویی داستانی تکان دهنده درباره یک کشاورز روستایی را روایت می‌کند که هویت او با گاوش گره خورده است. این فیلم، تمثیلی است برای تاکید بر بیگانگی اجتماعی و تأثیرات منفی مدرنیزاسیون قهری و دفعی حکومت وقت. جنون شخصیت اصلی، پس از مرگ گاوش، نماد زوال زندگی روستایی تحت فشارهای شهرنشینی و تغییرات سیاسی است؛ اصرار از نمادهای مدرن و انکار از سنت! با تمرکز بر رابطه نزدیک بین کشاورز و گاوش، مهرجویی به نقد شرایط اجتماعی و اقتصادی آن زمان می‌پردازد و تأثیر عاطفی و روانی فقر و انزوا را برجسته می‌کند. سبک نئورئالیستی فیلم، که با نمایش خشن زندگی روستایی مشخص می‌شود، این فاهیم را بیشتر مورد تأکید قرار می‌دهد. استفاده مهرجویی از بازیگران غیرحرفه‌ای و فیلم‌برداری در محل، نمایشی واقعی از جامعه ایرانی را ایجاد می‌کند و به بینندگان این امکان را می‌دهد که با مبارزه ی شخصیت‌های داستان به طور فردی ارتباط برقرار کنند. این رویکرد با آن دسته از نظریه‌های اجتماعی که بر اهمیت «زمینه»[6] [اعم از تاریخی و فرهنگی] در درک رفتار انسانی تأکید دارند، هم‌راستا است.

مهرجویی در طول حیات حرفه ای خود همواره به مسائله ی نابرابری طبقاتی پرداخته است. فیلم‌های او اغلب مبارزات طبقات پایین را به تصویر می‌کشند و بی‌عدالتی‌های اجتماعی که در جامعه ایرانی وجود دارد را آشکار می‌کنند. به عنوان مثال، در «دایره مینا» ساخته ی 1353، او زندگی افرادی حاشیه‌نشین را که در دام فقر، اعتیاد و جرم گرفتار شده‌اند، بررسی می‌کند. نمایش بی‌رحمانه این موضوعات به عنوان نقدی بر ناکامی‌های سیستمی که نابرابری را تداوم می‌بخشد، عمل می‌کند. تمرکز مهرجویی بر طبقات پایین تنها بازتابی از آگاهی اجتماعی او نیست؛ بلکه یک انتخاب عمدی برای تقویت صداهایی است که در روایت‌های اصلی غالباً ساکت می‌مانند. با متمرکز کردن داستان‌هایش بر تجربیات افراد محروم، او بینندگان را به مواجهه با حقایق ناخوشایند درباره جامعه‌شان دعوت می‌کند. مهرجویی در «اجاره نشین ها» ساخته ی 1365، جامعه ای را ترسیم می کند که پس از انقلاب اسلامی، چون ماتریسی چند بخشی، در هرج و مرجی ناشی از اختلاف فرهنگی ـ طبقاتی در تلاش برای ادامه ی حیات است؛ به سان ساختمانی که ظاهری آباد دارد اما در باطن دارای شکاف هایی عمیق است که آن را به سوی ویرانی پیش خواهد برد. در واقع او با نسخه های فردی در پی حرکت به سمت تجویزی اجتماعی بود.

علاوه بر «طبقه»، فیلم‌های مهرجویی به طور مکرر به مسئله ی «جنسیت» و به معنایی «فمینیسم» می‌پردازند. بررسی نقش زنان در جامعه ایرانی به ویژه قابل توجه است. فیلم‌هایی مانند «بانو» ساخته ی 1370 و «لیلا» ساخته ی 1375 به پیچیدگی‌های هویت زنانه در یک زمینه پدرسالارانه می‌پردازند .در «لیلا»، شخصیت اصلی با انتظارات اجتماعی و خواسته‌های شخصی خود در مواجهه با چالش‌های «ازدواج» و «مادری» دست و پنجه نرم می‌کند. این فیلم تضادهای داخلی زنان را برجسته می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه نقش‌های سنتی ـ جنسیتی می‌توانند آزادی شخصی را محدود کنند. تصویر مهرجویی از شخصیت‌های زن، دقیق و چندبعدی است و اغلب تاب‌آوری آن‌ها را در برابر محدودیت‌های اجتماعی به تصویر می‌کشد. این رویکرد با دیدگاه‌های فمینیستی اجتماعی که بر اهمیت درک تجربیات زنان در زمینه‌های فرهنگی خاص تأکید دارند، هم‌راستا است. به دیگر سخن، به رسمیت شناسی تجربه زیسته ی زنانه که بیشتر به گفتمان فمینیسم غیر ایدئولوژیک تعلق دارد، امکان مبارزه با تصلب ایدئولوژیک سنت ـ فرهنگ را ایجاد می کند.

فیلم‌های مهرجویی عمیقاً فلسفی هستند؛ «اگزیستانس»[7] و «معنا» که در اندیشه قاره ای مختص انسان اند، از مسائل مهم پروژه ی فکری مهرجویی هستند. شخصیت‌های آثار او به طور مکرر با سوالات هویتی، هدف و ماهیت واقعیت مواجه می‌شوند. این عینک اگزیستانسیال به ویژه در «هامون» ساخته ی 1368، مشهود است، جایی که شخصیت اصلی با احساس عمیق بی‌جایی و سردرگمی در زندگی شخصی و حرفه‌ای و نیز استیصال انتخاب در دوراهی به رسمیت شناسیِ «تعریف خودش از خودش» یا «تعریف دیگری[8] از خودش» دست و پنجه نرم می‌کند. بررسی اضطراب و ناامیدیِ اگزیستانسیال در این فیلم با پرسش‌های اجتماعی گسترده‌تری درباره وضعیت انسانی، به ویژه در زمان‌های آشفتگی اجتماعی، هم‌راستا است. با قرار دادن مبارزات شخصی در زمینه مسائل اجتماعی بزرگ‌تر، مهرجویی بینندگان را به تأمل در تعامل بین اراده فردی و محدودیت‌های ساختاری دعوت می‌کند. این رویکرد بر اهمیت درک رفتار انسانی به عنوان امری تأثیرپذیر از انتخاب‌های شخصی و شرایط اجتماعی تأکید می‌کند.

ب) انتخاب‌های زیبایی‌شناختی در خدمت نقد اجتماعی

رویکرد اجتماعی مهرجویی همچنین در تکنیک‌های سینمایی نوآورانه او منعکس می‌شود. استفاده ی هوشمندانه او از میزانسن[9]، نورپردازی و طراحی صدا به تعمیق عاطفی روایت‌هایش کمک کرده است. به عنوان مثال، تعامل جوی نور و سایه در «گاو»، انتقال مفاهیمی چون «انزوا» و «ناامیدی» را در اثر، تقویت و احساس قابل لمسی از وضعیت عاطفی شخصیت اصلی ایجاد می‌کند. علاوه بر این، سبک تدوین مهرجویی اغلب بازتاب‌دهنده طبیعت تکه‌تکه‌شده «تجربیات» شخصیت‌های اوست. با استفاده از روایت‌های غیرخطی و کنار هم قرار دادن تصاویر متضاد، او بر پیچیدگی‌های وجود انسانی تأکید می‌کند. این انتخاب های زیبایی‌شناختی با آن دسته از نظریه‌های اجتماعی که بر درک «متنوع» و «متکثر» از واقعیت تأکید دارند، هم‌راستا است و موید این امر است که «تجربیات فردی» تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله بسترهای تاریخی، فرهنگی شکل گرفته و موقعیتمند هستند.

«نمادگرایی» نقش مهمی در روایتِ مهرجویی ایفا می‌کند. آثار او اغلب از عناصر تمثیلی برای انتقال نقدهای اجتماعی عمیق‌تر استفاده می‌کنند. به عنوان مثال، در «دایره مینا»، چرخه‌ای که به فقر و اعتیاد اشاره دارد، به عنوان تمثیلی برای ماهیت دوریِ بی‌عدالتی اجتماعی عمل می‌کند. با استفاده از نمادگرایی، مهرجویی بینندگان را تشویق می‌کند که با روایت‌هایش در سطح عمیق‌تری درگیر شوند و به تأمل در واقعیت‌های اجتماعی که در لایه های زیرین داستان‌ها نهفته اند، بپردازند.

مهرجویی در طول حیات حرفه ای خود با چالش‌های قابل توجهی ناشی از سانسور و کنترل دولتی بر بیان هنری در پیش و پس از انقلاب اسلامی مواجه شد. او در آثارش عمدتاً به نقد انواع ایدئولوژی‌های شکل دهنده ی زندگی ایرانیان، پرداخت و این امر اغلب منجر به ایجاد تنش‌هایی با حاکمیت پیشین و کنونی شد. با وجود این چالش‌ها، تعهد مهرجویی به نقد اجتماعی ادامه یافت و او همواره تلاش کرد تا به چالش های «زندگی ایرانی» در فاصله قریب نیم قرن بپردازد. زمینه ی سیاسی که مهرجویی در آن کار می‌کرد، تأثیر عمیقی بر رویکرد اجتماعی او داشت. فیلم‌های او به عنوان یک شکل از مقاومت در برابر گفتمان سازیِ بالا به پایین عمل می‌کرد و از رسانه ی سینما برای به چالش‌کشیدن روایت‌های غالب و حمایت از تغییر اجتماعی استفاده می‌کرد. این امر با آن دسته از نظریه‌های اجتماعی که نقش هنر را به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی و امر ایدئولوژیک تأکید می‌کند، هم‌راستا است. امور انسانی از جمله هنر می‌توانند همچون حس گرها یا معیارهایی روند تغییر «ایده» در ایده ـ باوریِ غیر افراطی و تبدیل آن به ایدئولوژی [به معنای منحط کلمه] را کشف و نقد کنند؛ و این همان تلاش پنجاه ساله ی مهرجویی است.

میراث داریوش مهرجویی فراتر از فیلم‌های او است؛ او به عنوان یک پیشگام در سینمای ایران و یک مربی برای بخشی از نسل‌های بعدی فیلم‌سازان آن شناخته می‌شود. رویکرد اجتماعی او الهام‌بخش هنرمندان بی‌شماری برای درگیر شدن با مسائل اجتماعی از طریق آثارشان بوده و سنت غنی فیلم‌سازی آگاه اجتماعی در ایران را پرورش داده است. علاوه بر این، فیلم‌های مهرجویی به شهرت بین‌المللی دست یافته و به شناخت جهانی سینمای ایران کمک کرده است. توانایی او در پرداختن به موضوعات جهانی از دریچه ی فرهنگ ایرانی، با بینندگان در سرتاسر جهان ارتباط برقرار کرده و همچنان به پیوند میان «تجربیات انسانی» در «زمینه‌های مختلف» اشاره می‌کند.

نهایتاً باید گفت؛ تکنیک‌های سینمایی نوآورانه و تعهد او به «نقد اجتماعی»، جایگاه او را به عنوان یک شخصیت کلیدی در تاریخ سینمای ایران تثبیت کرده است. با تأمل در میراث مهرجویی، ضروری می نماید که تأثیر پایدار ساخته های او را به رسمیت بشناسیم؛ آثاری که بینندگان را به تأمل در پرسش‌های گسترده‌تری درباره «وضعیت انسانی» دعوت می‌کنند.


پایان/.


· الماسی زند، علی. 1400. نسبت هنر و ایدئولوژی نزد والتر بنیامین. انتشارات نقد فرهنگ

· Ardeshiri, M.R. (2016). A Marxist Approach, To Dariush Mehrjui’s Adaptation, From “Woyzeck” For “The Postman” (1972).

· Asadi Amjad, F., & Yazdanjoo, M. (2021). Indigenising American Spirituality: the Case of Dariush Mehrjui’s Appropriation of Salinger’s Franny and Zooey. Comparative American Studies An International Journal, 18, 431 - 447.

· Laleh, N. (2022). Yılmaz Güney ile Dariush Mehrjui Sineması Arasında Karşılaştırmalı Analiz İki Filmin Bağlamsal Analizi: Umut ve İnek. SineFilozofi.

· Mirsepassi, A., & Faraji, M. (2017). Iranian Cinema’s ‘Quiet Revolution,’ 1960–1978. Middle East Critique, 26, 397 - 415.

· Mishra, M., & Mishra, M. (2013). Transition in Tehran: Understanding Contrast in Majid Majidi’s Cinema.

· Moradabbasi Fouladi, M. (2021). Adaptation in Iranian New Wave Cinema: Social Commentary in Dariush Mehrjui’s The Cow (1969). Adaptation.

[1] Historicity توجه به زمینه تاریخی

[2] Situatedness

[3] The Plural

[4] Transcendental Other

[5] Subject فاعل شناسنده

[6] Context بستر ـ اشاره به شرایط وموقعیت

[7] Existence

[8]The Other

[9] mise-en-scène

دانشجوی دکتری فلسفه / دانش‌آموخته کارشناسی ارشد فلسفه هنر از دانشگاه علامه طباطبایی / نویسنده/مترجم/پژوهشگر/ تهران ۱۳۶۶
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید