ویرگول
ورودثبت نام
alizz9473
alizz9473
خواندن ۱ دقیقه·۶ سال پیش

ابر می بارد ...

چند دقیقه پیش، آسمان تهران را نگاه کردم. صاف صاف بود. ستاره ها چشمک می زدند و می درخشیدند. آسمان زیبا بود. آسمانی تمیز و صاف که تهران زیاد ندیده است. زیبایی آسمان برایم موقتی بود. ناگاه دلهره جانم را گرفت. ترسیدم که ابرها_همین ها که از اول نوروز تا حالا گریه می کردند_ آسمان تهران را رها کرده باشند و برگشته باشند آق قلا. شاید هم گمیشان. شاید معمولان شاید هم پل دختر. نمی دانم ابرها کجا رفته اند؛ ولی امیدوارم دیگر نروند لرستان، نروند خوزستان، نروند شیراز و گلستان. اصلا بمانند بالای سر دریاچه ارومیه و سیرابش کنند. یا بهتر است دیگر نبارند. دیگر گریه را بس کنند که خاطرات خیلی ها را با باران شستند و بردند.

#سیل

#آق_قلا

#گمیشان

#معمولان

#پل_دختر

#گلستان

#کارون

#لرستان

#خوزستان

#خرم_آباد

#ابر #باران

سیلمعمولانپلدخترشیرازآق قلا
انسان ازآن چیزی که بسیار دوست میدارد، خود را جدا می سازد.در اوج تمنا نمیخواهد. دوست می دارد اما در عین حال میخواهد که متنفر باشد.امیدوار است،اما امیدوار است امیدوار نباشد.همواره به یاد می آورد اما
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید