هر بار که زنی برای خود میایستد، بدون اینکه بداند و بدون ادعا، برای همه زنان جهان ایستاده است.
مایا آنجلو، شاعر، بازیگر و فعال حقوق مدنی اهل آمریکا
امروزه بر همه ما روشن است که توسعه یک جامعه بدون مشارکت فعال زنان ناقص است، این راز پیشرفت و رونق اجتماعی و اقتصادی هر کشوری است. مشارکت فعال زنان، به عنوان نیرویی حیاتی در توسعه، رویایی است که تحقق آن برای همه ما ضروری است. بیجهت نیست که امروزه زنان و دغدغههای گوناگون آنها در صدر اخبار جهان و ایران قرار دارد و بالا تا پایین کانالهای خبری پر از داستانهای زنان و مسائل آنها است. در این میان اقتصاد، به عنوان یکی از اصلیترین موضوعات مطرحشده، اهمیتی حیاتی دارد. زنان گرداگرد دنیا در سراسر تاریخ مردسالار با انواع و اقسام چالشها در بازار کار مواجه بودهاند. این روزها به لطف گذار و حرکت به سمت پیشرفت، شاهد باز شدن آرامآرام گرههای حضور زنان در اقتصادیم. هرچند که این داستان سرِ دراز دارد و هنوز موانعی زیادی سر راه ما قرار گرفته است، اما آینده روشن مینماید و ما هم امیدوار.
در این مقاله برای آنکه بتوانم بهتر صورت مسئله را روشن کنم، ابتدا نگاهی کلی به وضعیت زنان در سراسر جهان، انداختهام و در ادامه دوربین را کمی روی ایران زوم کردم تا ببینیم ما کجای این مختصات جهانی قرار گرفتهایم.سپس به بررسی موردی دو کسبوکار پرداختهام. داستان کاترینا لیک و شرکت او، استیچ فیکس و استارتآپ مامان پز. و در انتها بررسی کردهام که چگونه مشاغل کارآفرینی میتوانند به عنوان بسترهای قدرتمندی برای توانمندسازی زنان عمل کنند.
در اقتصاد جهانی امروز، توانمندسازی زنان تنها یک امر اخلاقی نیست، بلکه یک ضرورت استراتژیک است. ضرورتی که ارتباطی تنگاتنگ با معیار پیشرفت یک کشور دارد. از همین جهت بود که موضوع مشارکت زنان در برنامههای توسعه از اوایل دهۀ 1970 میلادی به تدریج وارد دستور کار سازمانهای توسعهای در سطوح ملی و بینالمللی اکثر کشورها قرار گرفت. بهطوریکه تا سال 1980 بسیاری از کشورها، مسائل مربوط به زنان و اشتغال آنان را بهوضوح در برنامههای توسعه خود قرار دادند.
دانمارک، سوئد، فنلاند، نروژ، و هلند به عنوان کشورهایی با بیشترین مشارکت اقتصادی زنان شناخته میشوند. این کشورها با توجه به سیاستهای فعالانه در زمینۀ تسهیل دسترسی به تحصیلات، مراقبتهای بهداشتی، و امکانات مرتبط با تعادل کار-خانواده، نرخ بالایی از مشارکت زنان در نیروی کار دارند. واضح است که مسیر ما برای رسیدن به تساوی جنسیتی در مشارکت اقتصادی زنان مسیری طولانی و پرپیج و خم است. در همین راستا نیمنگاهی به استیج فیکس و چالشهای کاترینا لیک بیاندازیم.
استیچ فیکس (Stitch Fix) یک شرکت پیشرو در زمینه مد و خرید آنلاین است که توسط کاترینا لیک (Katrina Lake) تأسیس شده است. این شرکت به مشتریان خود خدمات شخصیسازی شدهای ارائه میدهد که شامل انتخاب و ارسال لباس و اکسسوریهای مناسب بر اساس سلیقه و نیازهای شخصی آنهاست.
استیچ فیکس در سال ۲۰۱۱، توسط کاترینا لیک طراحی شد؛ زمانی که او مشغول تحصیل در مدرسه کسبوکار هاروارد بود. ایده او ساده اما انقلابی بود: ترکیب دادهها با مشاوران شخصی. در حقیقت استیج فیکس به مشتریان خود کمک میکند که خریدی منحصر به فرد، متناسب با سلیقه، بودجه و سبک زندگیشان داشته باشد. این مدل کسب و کار نه تنها به چالشکشیدن خردهفروشی سنتی بود، بلکه از فناوری برای بهبود خدمات شخصی استفاده میکرد.
مسیر کاترینا لیک بدون چالش نبود. طبیعی است که دنیای سرمایهگذاری مخاطرهآمیز، با سلطه مردان و قوانین دنیای مردسالار، نسبت به مدل کسبوکاری که عمدتاً زنان را هدف قرار داده بود، بدبین بود. اما لیک قرار نبود به این راحتیها تسلیم شود، در نهایت پافشاریهای او نتیجه داد و استیچ فیکس توانست سرمایهگذاری اولیه خود را جذب کند و چشماندازهای جدیدی بسازد. اما یک چیز اینجا برای ما واضح است: زنان کارآفرین به طور قابل توجهی کمتر از مردان تأمین مالی میشوند. با موفقیت استیج فیکس راه برای سایر کارآفرینان زن نیز هموار شد.
تأثیر استیچ فیکس فراتر از بنیانگذار آن است؛ فرصتهای بسیاری که برای زنان در تمام سطوح ایجاد شده است. این شرکت عمدتاً از نیروی کاری زنانه استفاده میکند، از جمله بسیاری از استایلیستهای پارهوقت که ساعات کاری منعطفی دارند و میتوانند بین کار و مسئولیتهای شخصی تعادل ایجاد کنند. این مدل اشتغال توانمندسازی سازنده است زیرا به زنان در مراحل مختلف زندگی امکان میدهد تا ضمن مدیریت سایر تعهدات، به اقتصاد خانه هم کمک کنند.
حال دوربینمان را کمی نزدیکتر برده و ببینیم ایران چه وضعیتی دارد.
ایران یکی از پایینترین نرخهای مشارکت اقتصادی زنان را در جهان و حتی در خاورمیانه دارد. بر اساس گزارش جهانی مجمع جهانی اقتصاد (2023) در شاخص شکاف جنسیتی، رتبۀ ایران در سال ۲۰۲۳ مانند سال پیش از آن ۱۴۳ از میان ۱۴۶ کشور بوده است و تنها سه کشور افغانستان، چاد و الجزایر وضعیتی بدتر از ایران داشتهاند. همچنین در جدیدترین گزارش «زنان، کسبوکار و قانون» (۲۰۲۳) ایران با میانگین ۳/۳۱ (از ۱۰۰) و با فاصلهای قابل توجه از میانگین منطقۀ خاورمیانه و شمال افریقا (۲/۵۳) تنها از سه کشور انتهای جدول (سودان، یمن و نوار غزه) وضعیت بهتری دارد.
آمار جهانی کافی نیست؟ نگاهی به یک آمار داخلی بیاندازیم:
بر اساس مرکز آمار ایران در چهار دهۀ گذشته نرخ اشتغال زنان زیر ۲۰ درصد بوده است. در تازهترین گزارش مرکز آمار خبر از نرخ ۱۴.۶ درصدی مشارکت اقتصادی زنان در بازار کار در تابستان ۱۴۰۲ خبر میدهد؛ آماری که به روایت مجمع جهانی اقتصاد، جایگاه ایران را از بین ۱۴۶ کشور جهان در حوزه شکاف جنسیتی، در جایگاه ۱۴۴ قرار داده و اکنون، بیکاری زنان فارغ التحصیل در ایران دو برابر مردان است. (منبع: اقتصاد آنلاین)
نتایج طرح آمارگیری نیروی کار در پاییز همین سال نشان میدهد نرخ مشارکت اقتصادی زنان ۱۵ ساله و بیشتر حدود ۱۴ درصد و نرخ اشتغال آنان حدود ۱۲ درصد است. در مقابل، نسبت اشتغال مردان حدود ۶۴ درصد، یعنی بیش از پنج برابر زنان و نزدیک به میانگینهای جهانی است.
به زبان ساده میتوانیم اینطور بگوییم که نرخ بیکاری زنان در ایران بسیار بالا و تقریباً دو برابر این شاخص در میان مردان است. پس میتوان اینگونه نتیجهگیری کرد که مشارکت پایین اقتصادی و نرخ بالای بیکاری زنان یکی از آشکارترین اختلالات در بازار کار ایران است.
علاوه بر این آمار نگرانکننده، وضعیت اشتغال زنان همواره شکنندهتر از مردان بوده و زنان به واسطۀ موقعیت فرودست خود در بازار کار اغلب در صف مقدم اخراجها و تعدیلها قرار دارند. در این میان شوکهای اقتصادی منفی مانند کرونا نیز بیشترین ضربه را به اشتغال زنان میزند، چنانکه در دورۀ همهگیری کرونا بیش از یک میلیون زن از جمعیت فعال و حدود ۸۰۰ هزار نفر (۵/۲۱ درصد) از جمعیت زنان شاغل کاسته شد و نسبت اشتغال به جمعیت زنان در سال ۲۰۲۰ یعنی نخستین سال شیوع کرونا بیش از دو برابر مردان کاهش یافت. حتی امروز نیز با گذشت دو سال از همهگیری، بازار کار زنان هنوز به وضعیت پیش از کرونا بازنگشته است.
نیروی تعیینکننده و پیشبرندۀ تاریخ، تولید و بازتولید ضروریات زندگی است.
فردریش انگلس- فیلسوف آلمانی
هرچقدر هم که تلاش کنیم تا لیستی از امور مربوط به خانه و فرزندداری در بیاوریم، باز هم کارهایی هست که از قلم میافتد. این دو مسئولیت از مهمترین و دشوارترین وظایفی است که متاسفانه از دیرباز متوجه زنان بوده است. کار سختی که حقوق، بیمه و مزایا هم ندارد. بنابراین توانمندسازی زنان خانهدار و ساخت یک زیرساخت اقتصادی برای این زنان (که انگار در اقتصاد نامرئی هستند)، بهخصوص در کشوری مانند ایران اهمیتی چند وجهی دارد. در ادامه به کسبوکار مامانپز خواهیم پرداخت تا کمی در مزایای کسبوکارهای خانگی که مناسب زنان خانهدار است، دقیقتر شویم.
در این شرایط اقتصادی نفسگیر امروزی توسعه کسبوکارهای خرد خانگی یکی از موثرترین راهکارها برای کمک به بهبود وضعیت معیشت و درآمد زنان خانهدار است. یکی از بهترین نمونهها در این مورد، کسبوکار مامانپز است؛ اولین پلتفرم آنلاین سفارش غذای خانگی در ایران.
ایجاد اشتغال برای خانمهای خانه دار در کنار ارائه غذایی با کیفیت بالا برای کاربران اصلیترین اولویتهای مامانپز است. علاوه بر این غذای شرکتی مامانپز، امروزه به یکی از اصلیترین راهحلهای غذای شرکتی در پایتخت تبدیل شده. همانطور که میبینیم با یک تیر، دو نشان را گرفته است. هم سرویسهای باکیفیت و بهداشتی برای کاربران خود فراهم کرده است و هم بستری مفید و خلاقانه برای مادران خانهدار ایجاد شده است.
در میان بیداد و هیاهوی خاکستری تهران، هیچچیز نجاتدهندهتر از یک وعدۀ غذای رنگی خانگی نیست. شهری که اگر کار کنی وقتی برای غذا نداری و بالعکس. روزانه هزاران دانشجو، کارمند و کارگر هستند که ناهار و شامشان را باید با غذاهای حاضری، یا ساندویچ و انواع غذاهای بیکیفیت سپری کنند، از آن طرف در تهران، یکی از گرانترین شهرهای دنیا هزاران مادر خانهدار هم نگران تورم روبهرشد، آیندۀ فرزندان و انواع خرجهای خانه هستند. مامانپز جایی این میان ایستاده و افراد و شرکتها را به غذای خانگی باکیفیت میرساند و در سمت دیگر به اقتصاد صدها مادر خانهدار کمک میکند. کسبوکاری که در زمان تاسیس خود، نمونۀ خارجی مشابه هم نداشت و امروزه کمکدستِ بیش از صدها مادر در سراسر تهران است که توانمند شوند و بخشی از مخارج خانه را تامین کنند.مزایا تنها به این موارد محدود نمیشوند.
داشتن یک شغل و کسب درآمد از آن، عزت نفس هر انسانی را تقویت میکند. یک انسان شاغل میتواند افق پیشرفت و آیندهای روشن را برای خودش ترسیم کند. مادران و زنان خانهدار نیز از این قاعده مستثنا نیستند، بهخصوص که بیشتر زمانشان در خانه سپری میشود و کمتر از مزایای حضور در اجتماع و پتانسیلهای مربوط به آن بهرهمند هستند. عزت نفس بالا به مادران کمک میکند که فرزندان بهتری تربیت کنند و بهتر بتوانند زمینۀ رشد و شکوفایی فرزندان خود را فراهم کنند.
از طرفی داشتن یک شغل و به تبع آن تقویت اعتماد بهنفس، ظرفیتهای ذهن برای حل مسئله را گستردهتر میکند. این توانایی یکی از مهمترین تواناییها برای مدیریت یک خانه است. چراکه بحرانها و چالشها از پی هم خواهند آمد و اگر مادر خانواده توان حل مسئله نداشته باشد، مدیریت بسیار دشوار و طاقتفرسا خواهد بود. برای آنکه مادر به فرزندش استقلال بیاموزد، خود ابتدا باید استقلال داشته باشد تا به بهترین نحو به فرزندش منتقل کند.
دوران تامین مالی یک خانواده از سمت یک نفر و آنهم پدر دیگر بهسر آمده است. در تنگنای اقتصاد امروز و با هزینههای رنگارنگ در بخشهای مختلف، داشتن درآمدی ماهانه برای زنان، به اقتصاد خانواده و آیندۀ فرزندان کمک فراوانی میکند.
بسیاری از زنان (به غیر از من) این قابلیت را دارند که اندک اندک جمع کرده وانگهی دریا بسازنند. انگار که این مهارت نسلبه نسل و سینه به سینه از زنان به نسلهای بعد انتقال یافته است. داشتن یک شغل خانگی به پسانداز زنان کمک خواهد کرد.
مهمترین چالشی که زنان خانهدار با آن مواجه هستند، ساعات کاری است بهعلاوه زمانی که باید صرف رفتوآمد به محل کار شود. مامانپز به بهترین نحو هر دو مسئله را حل کرده است. هم زمانهای کاری مامانها دست خودشان است و هم میتوانند از خانههای خود کار کنند و در کنار کار به سایر مسئولیتهای خانه هم رسیدگی کنند. امیدوارم که این بستر در سایر شهرهای ایران به جز تهران هم راهاندازی شود.
در یکی از داستانهای جذاب مامانها (مامان ترنج) در وبلاگ مامانپز میخوانیم که «من همیشه زن فعالی بودم و دوست دارم همیشه تلاش کنم. با اینکه هیچ اجباری نداشتم ولی دلم میخواست یک فعالیت جدید رو شروع کنم. اما هنوز بچه خیلی کوچیکه و نمیتونم کار بیرون از منزل رو شروع کنم. این شد که تصمیم گرفتم کار در منزل رو امتحان کنم. سایت مامان پز همون جایی بود که من به دنبالش بودم».
کسبوکاری که بتواند مادر را در کنار فرزند نگاه دارد و علاوهبراین فرصتی برای رشد و پیشرفت او را فراهم کند، هم به مادر، هم به فرزند و در اصل به توسعه یک خانواده به عنوان کوچکترین عضو یک جامعه کمک کرده است.
توانمندسازی زنان از طریق کسبوکار، همانطور که در استیچ فیکس و مامانپز مشاهده کردیم، تأثیرات عمیقی برای تمام جامعه دارد، نه تنها برای افراد مستقیماً درگیر با کسبوکار. هنگامی که زنان توانمند میشوند، دیدگاههای متفاوتی را به ارمغان میآورند، خلاقیت فراگیرتر و محیطهای کاری متنوعتری ایجاد میشوند که به نفع همه است. استارتاپها با از میان برداشتن فرآیندهای طولانی سنتی و هزینههای سنگین یکی از بهترین محملها برای رشد و پیشرفت زنان است، چه زنان خانهدار و چه سایر زنان. قدرت و پتانسیل رهبری زنان در کسب و کار را دستکم نگیریم چراکه با شناسایی و بهرهگیری از این مزایا توسط شرکتهای بیشتر، میتوانیم منتظر آیندهای عادلانهتر و مرفهتر باشیم.
مقاله بررسی مشارکت زنان در نیروی کار در استانها در سالهای 65 و 55 تا 75 (هفتهنامه علوم اجتماعی، شماره 189)