از بچگی شرایط طوری شده بود که علاقه عجیبی به ورزش پیدا کرده بودم. اگر فوتبال بازی کردن در کوچه و سالن را کنار بگذاریم نکتهای که مرا از بقیه متمایز میکرد این بود که بهشدت پیگیر وضعیت فوتبال ایران و اروپا بودم. پدرم همیشه میگفت این علاقه تو به ورزش بعد از مدتی روند نزولی پیدا خواهد کرد. نمیدانم، شاید حق با او باشد. ولی آنچه که تجربه کردهام این است که از زمان طفولیت تا همین الآن که در حال نوشتن متن هستم، این علاقه همواره در حال رشد بوده است!
بچه درسخوانی بودم و این وسواس را داشتم تا در رقابت با بقیه بهترین نتیجه ممکن را بگیرم. به لطف خدا نتیجه کنکورم راضیکننده بود و سال 1395 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه شریف قبول شدم. قبولی من در این رشته علاقه جدیدی را به علاقه اصلی خودم که حوزه ورزش بود اضافه کرد؛ بازاریابی.
درسهای مربوط به بازاریابی را با علاقه زیادی دنبال میکردم و از گوش دادن به مباحث آنها لذت میبردم. گذشت و گذشت تا اینکه در اوایل ترم 9 تصمیم گرفتم با عدهای از رفقای عزیزم مجموعه بزرگی را تشکیل دهیم تا بتوانیم محتوای مفید و گستردهای را در حوزه ورزش تولید بکنیم. حدود دو ماه در فضاهای مختلف از جمله توئیتر بهدنبال نیروی مناسب برای مجموعه بودیم. در همه این دو ماه همه مفاهیم درس اصول مدیریت به دردم خورد. درسی که در اکثر مواقع به دلیل محتوا و تایمی که داشت، در آن خوابم میبرد.
بگذریم؛ بعد از یکی دو هفته توضیح کار و تمرین، دی ماه سال 99 به طور رسمی مجموعه آنساید شروع به کار کرد. آنساید برای من و عدهای از رفقا حکم فرزندمان را دارد. فرزندی که میکوشم با فراگیری هرچه بهتر مفاهیم دیجیتال مارکتینگ، در رشد و تربیت آن موثر باشم.