این مقاله یکی از مجموعه مقالات کتاب the clean coder هست. برای پیدا کردن دید بهتر از کل این مجموعه و محتوایی که تو این مقاله میخونید، پیشنهاد میکنم مقالهی صفرم رو هم یه نگاه بهش بندازید.
هشت ساعت واقعا زمان کوتاهیه [به شخصه اصلا باهاش موافق نیستم تو این زمینه 😅]. ما توسعهدهندههای حرفهای باید از این زمان به بهینهترین و مؤثرترین حالت ممکن استفاده کنیم. سوال اینه که چطور؟ 🤔
اول فصل رو طبق معمول با یه خاطره شروع میکنه از زمان شاه که واسه یه شرکتی کار میکرده و مدیر یه تیم نرمافزاری ۱۵ نفره بوده. تماسها، جلسههای خلقالساعه، بازدیدهای میدانی! و ... باعث میشده که روزهای خیلی شلوغی داشته باشه. این بنده خدا هم میاد یه برنامه میریزه واسه خودش و اجرا میکنه که از ۵ صبح بیدار میشه و زمانش رو به قسمتهای مشخصی تقسیم میکنه و یه تایمهایی رو خالی میذاره واسه کارهایی که بیبرنامه پیش میان. آخر این خاطره میگه که درسته که همیشه نتونسته این برنامه رو مو به مو اجرا کنه ولی بیشتر اوقات این برنامه کمکش کرده که گلیم خودشو از آب بکشه بیرون.
نه!
خداحافظ
برنامه و هدف داشته باش
جلسههای استنداپ (یا daily)
جلسههای برنامه ریزی اسپرینت (iteration planning meetings)
جلسههای رترو (retrospective) و دمو (demo)
بحثها/مخالفتها
هر بحثی که تو ۵ دقیقه به نتیجه نرسه، با حرف زدن به نتیجه نمیرسه.