امین ساجدی
امین ساجدی
خواندن ۶ دقیقه·۹ ماه پیش

شاهرگ محصول شما کجاست؟ (از نگاه یک مدیرمحصول)

در دوران پر سرعت نوآوری دیجیتال، استارت آپ ها دائماً به دنبال فرمول برنده برای افزایش نرخ تبدیل محصول و درآمد هستند. پس از کمک به استارتاپ های متعدد در مسیر رشدشان، با موضوع تکراری مواجه شده ام که معتقدم کلید تعامل کاربر است: شناسایی و بهینه سازی حیاتی ترین بخش از یک محصول. در این نوشته میخواهم عمیقتر به این مفهوم بپردازم و تأثیر عمیقی که میتواند بر تجربه کاربر داشته باشد را بررسی کنم.

شاهرگ محصول شما کجاست؟
شاهرگ محصول شما کجاست؟

اوج تعامل کاربر

یک محصول شلوغ، مملو از ویژگی ها و عملکردهای مختلف را تصور کنید. در میان همه این قابلیت ها و عملکردهای مختلف در محصول یک جا هست که اکثریت کاربران به اتفاق آرا بیشترین استفاده را از آن می کنند. این بخش می تواند یک باکس جستجو، سکشن فیلتر محصول، بخش صفحه بندی یا حتی بخش  دسترسی های سریع باشد. این ها همان شاهرگ های محصول شما در تعامل کاربر هستند، جایی که برداشتن یک گام اشتباه می تواند برای تجربه کاربر فاجعه ایجاد کند.

پس از مشاهده دقیق رفتار کاربر در محصولات مختلف متوجه شدم که این نقطه بحرانی یک مفهوم یکسان نیست. از محصولی به محصول دیگر متفاوت است، و شناسایی و بهینه سازی آن را به یک هنر ظریف تبدیل می کند. اینجاست که یک سوال اساسی ایجاد میشود: چگونه استارتاپ ها میتوانند این عنصر حیاتی را برای افزایش تعامل کاربر مشخص کنند و از آن استفاده کنند؟

مشاهده رفتار کاربر

این سفر با نگاه دقیق به رفتار کاربر آغاز می شود. استفاده از ابزارهایی مانند نقشه های حرارتی یا همان هیت مپ ها و تجزیه و تحلیل رفتار کاربران با رابط کاربری محصول ضروری است. از طریق این لنزها، میتوان بینشهای ارزشمندی در مورد نحوه هدایت محصول توسط کاربران به دست آورد،

استفاده از نقشه های حرارتی

نقشه های حرارتی به عنوان یک ابزار قدرتمند در این بررسی ظاهر می شوند. آنها یک نمایش بصری از تعاملات کاربر ارائه می دهند و نقاط مهمی را که در آن فعالیت کاربران متمرکز است برجسته می کنند. با مطالعه این نقشههای حرارتی، استارتاپ ها میتوانند الگوهایی را تشخیص دهند که بخشهای مورد علاقه کاربران از محصولشان را نشان میدهد. این شبیه به رمزگشایی نقشه ای است که مستقیماً به گنجینه تعامل کاربر منتهی می شود.

تجزیه و تحلیل

تکمیل کننده نقشه های حرارتی، تجزیه و تحلیل هایی هستند که شما را از طریق گستره وسیع داده های کاربر هدایت می کند. این ابزارهای تحلیلی از سفرهای کاربر پرده برداری می کنند و مسیرهای طی شده، ویژگی های مورد علاقه و مناطقی را که کاربران در آن معطل می شوند را به نمایش می گذارند. با داشتن این دانش، استارت آپ ها می توانند تصمیمات آگاهانه ای در مورد پالایش و بهینه سازی تجربه کاربری بگیرند. اینکه از چه ابزاری برای انجام تحلیل ها استفاده می کنید مهم نیست. مهم تر از آن استفاده از چنین ابزارهایی است. اگر از هیچ ابزاری استفاده نمی کنید همین امروز سراغ ابزارهای تحلیل رفتار کاربر و محصول بروید.

چشم انداز همیشه در حال تغییر

بسیار مهم است که ماهیت پویای خواسته ها و نیازهای کاربر را بشناسیم. آنچه امروز به عنوان مرکز تعامل عمل می کند، ممکن است فردا تغییر پیدا کند. بنابراین، حرکت به سمت قرار دادن محصول بهینه روبروی کاربر، یک تلاش مداوم است که نیازمند هوشیاری و سازگاری همیشگی است. در این راه اشتباهات زیادی مرتکب می شویم ولی همیشه راه برگشت وجود دارد. کافی است مراقب تاثیر تغییراتی که ایجاد می کنیم باشیم تا بتوانیم در صورت نیاز به عقب برگردیم.

بایدها و نبایدها

در پیدا کردن محوری ترین عنصر در یک محصول، استارت آپ ها باید با دقت قدم بردارند. تغییر کورکورانه یا تغییر مکان این نقطه کانونی (شاهرگ محصول) می تواند منجر به عواقب فاجعه بار شود. یک تغییر به ظاهر بی ضرر می تواند الگوهای تثبیت شده رفتار کاربر را مختل کند و منجر به ناامیدی و عدم مشارکت شود.

در عوض، استارتاپ ها باید از قدرت تست A/B استفاده کنند و به تدریج تغییراتی را ایجاد کنند و پاسخهای کاربران را بسنجند. این رویکرد تکراری امکان انتقال یکپارچه را فراهم میکند و تضمین میکند که شاهرگ محصول به طور هماهنگ به گردش خون ادامه میدهد.

داستان واقعی یک فاجعه

در یکی از محصولاتی که برای بهبود نرخ تبدیل به سراغ من آمده بودند، متوجه افت میزان درگیری کاربران از یک تاریخ مشخص به بعد شدم. همچنین با نگاه به هیت مپ های محصول متوجه تغییر رفتار در کاربران شدم. مشکل مطرح شده برای من اینجا بود که تیم می گفت با وجود اینکه رابط کاربری خیلی بهتری پیاده سازی شده است اما نرخ تعامل کاربران به شدت افت پیدا کرده است. در مرحله اول سراغ اتفاق های قبل از این تغییر و وضعیت تعامل کاربران تا قبل از این تغییر رفتم. به وضوح معلوم بود که کاربران تا چه میزان از فیلتر سن در محصول آموزشی استفاده می کنند. این قابلیت از چند بخش و مسیر مختلف قابل دستیابی بود. تیم محصول بدون توجه به این میزان استفاده از یکی از این مسیرهای استفاده از این قابلیت خیلی ساده، دست به تغییر محل و نحوه انجام فیلتر زده و کاربران را سورپرایز کردند. کاربران قدیمی با آمدن به همان صفحه قبلی این بار به سختی قادر به پیدا کردن آن قابلیت بودند و خیلی ها بلافاصله محصول را ترک می کردند.

پس برگرداندن آن همه تغییر به نسخه قبلی کم کم متوجه بازگشت کاربران شدیم. اینجاست که دانستن و مراقبت از شاهرگ محصول شما بسیار مهم و با اهمیت می باشد. جالب اینجاست که این قابلیت تاثیر مستقیمی در استفاده از محصول و در نهایت فروش محصول داشته است. این چنین بخش هایی از محصول را باید خیلی هوشمندانه و با در نظر گرفتن جنبه های مختلف دستخوش تغییر کرد. چرا که شاهرگ یا شاهرگ های محصول شما هستند و به راحتی می توانند کسب و کار شما را تخته کنند.

نتیجه

در چشم انداز همیشه در حال تحول محصولات دیجیتال، تلاش برای تعامل بهینه کاربر یک مسیر هیجان انگیز است. استارت آپ ها با شناسایی و اصلاح حیاتی ترین عنصر در یک محصول، می توانند تجربه کاربر را به سطح جدیدی ارتقا دهند. استارتاپ ها با استفاده از بینشهای بهدستآمده از نقشههای حرارتی و تحلیلها، همراه با رویکردی محتاطانه برای تغییر، میتوانند مسیری را به سمت رشد پایدار و رضایت کاربر ایجاد کنند.

خلاصه این مطلب مشخص کننده چند مرحله می باشد:

  1. بررسی مداوم رفتار کاربران مختلف در بخش های مختلف محصول
  2. شناسایی نحوه استفاده از قابلیت های مختلف
  3. مشخص کردن اهمیت استفاده از هرکدام از بخش های محصول
  4. مراقبت از بخش های حیاتی یا همان شاهرگ ها و مانیتور کردن مداوم

بنابراین، بیایید این مسیر پر پیچ و خم را با هم آغاز کنیم، با چشمانی کاملا باز، مشاهده، تطبیق، و اطمینان از اینکه شاهرگ محصول همچنان جریان را برقرار نگه می دارد.

-----

این نوشته برای اولین بار در نیوزلتر جامعه مدیران محصول در لینکدین توسط من منتشر شد.

مدیرمحصولمدیریت محصولشناخت مهمترین بخش محصولشناسایی نیاز کاربر محصول
مدیریت محصول چیزیه که ۸ سال اخیر من رو درگیر خودش کرده! البته که هنوز کلی چیز برای کشف کردن دارم چون عاشق سفر کردن هستم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید