امین ساجدی
امین ساجدی
خواندن ۸ دقیقه·۱۰ ماه پیش

چک لیست ۱۵ موردی خود ارزیابی مدیران محصول

همه ما بعد از اینکه مدتی درگیر محصول خودمون میشیم کم کم سرمون شلوغ و شلوغتر میشه و یکسری از کارهایی که باید بصورت روتین و دوره ای انجام بدیم رو به دست فراموشی میسپاریم. سعی کردم این موارد رو اینجا گردآوری کنم که هر چند وقت یکبار بیام و بهشون نگاهی بکنم. پس از همین الان بدونید که این یک لیست طولانی هست.

معیارهای پذیرش محصول/ویژگی ها

درسته که ما به عنوان مدیر محصول محصولات و قابلیت های اون رو میسازیم، اما این کاربران ما هستند که باید اون قابلیتها یا تغییرات رو بپذیرند وگرنه کاری که کردیم فایدهای نداره. با گذر زمان تعداد این قابلیتها و عملکردها در هر محصولی بیشتر و بیشتر میشه. اگر مراقب میزان پذیرش کاربرانمون با گذر زمان نباشیم، به راحتی تبدیل میشیم به محصولی که کلی قابلیت داره که خیلی از اون ها رو استفاده نمیکنند و ما هم هیچ اطلاعی از اون نداریم. پس باید بصورت مداوم نرخ پذیرش قابلیتهای مختلف رو مورد بررسی قرار بدیم. برای این کار قاعدتا به یکسری معیار برای اندازه گیری داریم. نکته مهم این هست که قبل از ارائه هر محصول/قابلیت جدید این معیارها رو برای اون محصول مشخص کنیم برای مانیتور کردن اونها هم برنامه ریزی داشته باشیم.

تحقیقات رقابتی

آگاهی از رقابت، نوآوری آنها و رقابت با آنها جزء ضروری بازی است. شما نمی توانید خود را یک دانشمند نابغه مضحک تصور کنید که دوست دارد به تنهایی در آزمایشگاه کار کند و چیزی خلق می کند که جهان را تغییر خواهد داد. دنیای واقعی مانند افراد زیادی است که در کنار شما به عنوان یک دونده، می دوند، زندگی می کنند و برای بهتر شدن تلاش می کنند. پس حواسمون باشه که باید علاوه بر اینکه مشتری محصول خودمون باشیم، مشتری محصول رقبای خودمون هم باشیم. از سرویسهای اون ها استفاده کنیم و به صورت کامل زیر نظر داشته باشیم. علاوه بر رقبای موجود حواسمون به رقبای جدیدی که وارد بازار میشن هم باشیم.

تجزیه و تحلیل بازخورد مشتری

هر مدیر محصولی خوش شانس نیست که بازخورد فعالانه مشتری را دریافت کند. برخی باید واقعاً تلاش کنند تا آنها را به موقع دریافت کنند. متاسفانه برخی که با تلاش زیاد آنها را بدست نمی آورند، به آن عمل نمی کنند. بازخورد مشتری بیش از هر چیزی در فعالیت های محصولی سازمان شما مهم است. آیا به درستی کانال های ارتباط با مشتری را برای محصول خود ایجاد کرده اید؟ آيا تیم پشتیبانی شما به صورت منظم نظرات، فیدبکها و مشکلات مشتریان را به شما منتقل میکند؟ آیا در بک لاگ محصول خود بخشی برای این درخواست ها در نظر گرفته اید؟ آیا به صورت دورهای وضعیت بهبود در بخش های مختلف محصول را مورد بررسی قرار میدهید؟ آیا خودتان با مشتریان صحبت میکنید و به مشکلات آنها پاسخ میدهید؟

استراتژی ورود به بازار

مدیر محصول باید نیروی محرکه راهبرد و اجرای راهبرد ورود به بازار باشد. ذینفعان زیادی در این بازی وجود خواهند داشت، اما این فرصت عالی برای شما فراهم می کند تا بلند شوید و انجام دهید. یکی از بهترین آورده های این فعالیت، تعامل مستقیم با بخش های عملیاتی سازمان است. شما برای ورود به بازار مجبورید با تیمهای مختلفی از جمله مارکتینگ، فروش، پشتیبانی، حقوقی، مالی و …. در سازمان خود تعامل و همکاری داشته باشید. این فرصت را از دست ندهید. می دونم که اگر اولین تجربه شما هست کار سختی به نظر میرسه اما در حقیقت یک کار ساده هست که به شما کمک می کنه مهارت های ارتباطی خودتون رو هم افزایش بدید. بعلاوه اینکه شما اون کسی هستید که میتونه به درستی محصول رو راهبری کنه و همه اعضای سازمان رو همسو و همراه کنه.

افزایش فروش

من به شخصه عاشق استفاده از ویژگی های محصول برای افزایش تعداد و مبلغ فروش هستم. یکی از کارهای جالب که هر پروداکت خوبی می تونه استفاده کنه پیاده سازی سرویس رفرال هست. دراپ باکس یکی از جاهایی بود که با استفاده از رفرال تونست رشد خیلی خوبی بوجود بیاره. ساده تر بخوام بگم همون استفاده از ظرفیت های محصول برای رشد دادن محصول هست. ظرفیت های محصول می تونه شامل قابلیت های کلیدی اون محصول بشه یا حتی علت های اصلی استفاده از محصول ما باشه که منجر به استفاده بیشتر و چرخیدن بیشتر و بیشتر چرخ محصول ما بشه.

ایجاد محتوای آموزشی

مدیر محصول با همکاری نزدیک با تیم های بازاریابی برای ایجاد مقالات، وبلاگ ها و ویدیوهایی که به مشتریان شما در مورد محصولات شما آموزش می دهد، بهترین فردی است که می تواند ماژول های تولید محتوا آموزش در محصول را رهبری می کند. هر زمان که این فرصت را به دست آوردید، از این فرصت استفاده کنید. این گونه محتواها رو می تونیم هم در شبکه های اجتماعی خودمون به اشتراک بزاریم و هم در اختیار تیم پشتیبانی قرار بدیم. مطمئن باشید که تیم پشتیبانی عاشق شما میشه بعد از اینکه این محتواها رو می بینه.

پذیرش محصول و معیارهای درآمدی

در نهایت همه ما دور هم جمع می شیم و یک محصول رو توسعه می دیم که بتونیم درآمد بیشتری داشته باشیم و درآمد خلق کنیم. با در نظر گرفتن این موضوع پس باید حواسمون به اینکه تیم محصول داره روی چه قابلیتی کار می کنه باشه. چرا که هر قابلیت می تونه توی درامد ما تاثیرگذار باشه. اینکه بتونیم این تاثیر رو اندازه گیری بکنیم خودش کار خیلی سخت و پیچیده ای هست. البته که می شه بالاخره تاثیرش رو اندازه گیری کرد. اینکه بتونیم این کار رو انجام بدیم و تاثیر هرکدوم از قابلیت های محصولمون رو روی درامد محصول اندازه گیری کنیم کار خیلی خوب، پیچیده، مهم و جذابیه. پس اگر تا الان اینجوری به این ماجرا نگاه نکردید و انجام ندادید، بهتره بهش فکر کنید.

طراحی محصول، تجربه کاربری

یکی از هیجان انگیزترین بخش های سفر محصول شما این است که روی تجربه کاربری محصول خود کار کنید. با خواندن چند کتاب خوب شروع کنید، سپس با طراحان UX خود گفتگوهای انجام دهید. از ابزارهای بررسی و آنالیز رفتار کاربران استفاده کنید و آنچه طراحی شده است را مانیتور کنید. مطمئن شوید که کاربران تجربه کاربری خوبی در محصول شما دارند و هر جا که به مشکل می خورند هم دنبال راه حل برای بهبود آن باشید.

موقعیت یابی محصول - (پیام های بازاریابی)

مخاطب هدف محصول شما یک عنصر شناخته شده است، هدف شما از انجام فعالیت های مختلف بازاریابی برای محصول، جا انداختن محصول در ذهن این مخاطب هدف است. چگونه با اعضای تیم بازاریابی خود برای ایجاد آن تصویر/ادراک/برند در مورد محصول خود کار می کنید؟ برای دستیابی به مخاطبان هدف اولیه و ثانویه محصول خود را چگونه پزیشن می کنید؟ اگر این کار را در برنامه خود ندارید حتما اضافه کنید و طی جلسات دوره ای منظم با تیم مارکتینگ روی این موارد به اجماع برسید.

چشم انداز محصول - تصویر بزرگ

این بخش، کارآفرینی شغل مدیر محصول است. چقدر خوب تصویر بزرگ را می بینید و برای همه در سازمانتان یکسان بیان می کنید. چگونه مسیر رسیدن به این تصویر بزرگ را برای بقیه ترسیم می کنید و پله هایی که اعضای تیم شما باید روی آن ها قدم بگذارند را می سازید تا همگی در مسیر درست این چشم انداز بزرگ قرار بگیرند؟

نقشه راه - هنر اولویت بندی

مبارزه دائمی بین اولویت بندی بلند مدت و کوتاه مدت. فشار و کشش سهامداران، فشار برخی از ذینفعان قوی و پر سر و صدا و برنامه بلند مدت درخشان باید توسط مدیر محصول متعادل شود.

این بیشتر هنر است تا علم. چرا؟ زیرا بسیاری از ذینفعان قدرت، استدلال های ریاضی شما را با آوردن برخی عدم قطعیت ها یا زیر سوال بردن فرضیات در محاسبات شما نمی پذیرند. منافع اختصاصی و فرآیند فکری محدودی وجود خواهد داشت. شما باید آن ها را در نظر بگیرید و نقشه راه و چشم انداز محصول خود را هدایت کنید.

قیمت گذاری

این قسمت یکی از بخش های جالب نقش مدیریت محصول است. قیمت گذاری یا کشف قیمت برای مشتری می تواند زمینه خوبی برای مشارکت مدیر محصول باشد. این در شرایط خاصی صادق است و نه در همه موارد. در بسیاری از شرکتها، قیمتگذاری صرفاً به تیم فروش/توسعه کسبوکار بستگی دارد. در برخی دیگر، این موضوع بیشتر مشارکتی است. انتظار می رود مدیران محصول که در یک سازمان به مشتریان نزدیک تر هستند، بهترین راه ها را برای قضاوت در مورد تمایل به پرداخت مشتریان کشف کنند. این می تواند قیمت گذاری پویا، تجزیه و تحلیل استفاده از معاملات و تخفیف ها، تأثیر کمپین های بازاریابی باشد، اما تجزیه و تحلیل زیاد توسط مدیر محصول می تواند به کشف دقیق قدرت قیمت گذاری شرکت منجر شود.

مدیریت ریزش مشتری

ساده بخوام بگم اینجوری میشه که چه کنیم که جلوی رها شدن از سمت مشتری ها رو بگیریم؟ به ویژه که می توان آن ها را از طریق محصول مدیریت کرد و در صورتی که چیزی فراتر از اختیارات شما باشد، باید از دیگران هم کمک بگیرید. اما برای حل این مشکلات، اصول اولیه هنوز یکسان است - آیا به دردسرهای واقعی مشتریان توجه می شود؟ آیا در فرآیندهای مختلف محصول خود برای مشتریان مشکل ایجاد می کنیم؟ آیا علت ادامه ندادن مشتریان در بخش های مختلف را می دانیم؟

به نظر شما دیگه چه کارهایی هست که به عنوان یک مدیر محصول باید بصورت دوره ای و منظم انجام بدیم؟

-----

این نوشته برای اولین بار در نیوزلتر جامعه مدیران محصول در لینکدین توسط من منتشر شد.

محصولمدیریت محصولمدیرمحصول
مدیریت محصول چیزیه که ۸ سال اخیر من رو درگیر خودش کرده! البته که هنوز کلی چیز برای کشف کردن دارم چون عاشق سفر کردن هستم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید