ویرگول
ورودثبت نام
Amin Edalatipour
Amin Edalatipourامین عدالتی پور هستم با سابقه 15 سال کار در حوزه آرت و تبلیغات، مدرس نرم افزارهای تخصصی در مدرسه اینورس، پویا اندیش و ایده
Amin Edalatipour
Amin Edalatipour
خواندن ۲۶ دقیقه·۶ ماه پیش

واژه نامه برند و مارکتینگ

مفاهیم پایه:

  1. برند (Brand):توضیح: برند فراتر از یک لوگو یا نام تجاری است. برند، درک و احساسی است که مشتریان نسبت به یک شرکت، محصول یا خدمت دارند. این شامل ارزش‌ها، شخصیت، وعده‌ها و تجربه‌های مرتبط با آن می‌شود.
    مثال: برند اپل (Apple) نه تنها به خاطر محصولات باکیفیت و طراحی زیبا شناخته می‌شود، بلکه به خاطر نوآوری، سادگی و تجربه کاربری ممتاز نیز در ذهن مشتریان جایگاه ویژه‌ای دارد.
  2. هویت برند (Brand Identity):توضیح: عناصر بصری و غیربصری که یک برند را تعریف می‌کنند و آن را از رقبا متمایز می‌سازند. این شامل لوگو، رنگ‌ها، فونت‌ها، شعار، صدا و لحن برند می‌شود.
    مثال: هویت برند کوکاکولا (Coca-Cola) با رنگ قرمز خاص، فونت منحصر به فرد، لوگوی موج‌دار و شعارهای احساسی شناخته می‌شود.
  3. ارزش ویژه برند (Brand Equity):توضیح: ارزشی که یک برند به محصولات یا خدمات می‌افزاید. یک برند با ارزش ویژه بالا می‌تواند قیمت‌های بالاتری را تحمل کند، وفاداری مشتری بیشتری داشته باشد و راحت‌تر محصولات جدید را معرفی کند.
    مثال: مشتریان حاضرند برای یک گوشی آیفون (iPhone) مبلغ بیشتری نسبت به یک گوشی با مشخصات مشابه از یک برند کمتر شناخته شده بپردازند، که نشان‌دهنده ارزش ویژه بالای برند اپل است.
  4. بازاریابی (Marketing):توضیح: فرآیند شناسایی، ایجاد، ارتباط و ارائه ارزش به مشتریان و مدیریت روابط با آن‌ها به گونه‌ای که هم برای سازمان و هم برای ذینفعان سودمند باشد.
    مثال: کمپین‌های تبلیغاتی نایکی (Nike) که با شعار "Just Do It" افراد را به فعالیت و ورزش تشویق می‌کند، نمونه‌ای از فعالیت‌های بازاریابی است.
  5. هدف گذاری (Targeting):توضیح: انتخاب یک یا چند بخش از بازار برای تمرکز فعالیت‌های بازاریابی.
    مثال: یک شرکت تولید کننده اسباب‌بازی ممکن است کودکان پیش‌دبستانی را به عنوان بازار هدف خود انتخاب کند.
  6. موقعیت‌یابی (Positioning):توضیح: ایجاد یک تصویر ذهنی واضح و مطلوب از برند در ذهن مشتریان هدف نسبت به رقبا.
    مثال: ولوو (Volvo) خود را به عنوان یک برند ایمن و قابل اعتماد در صنعت خودرو موقعیت‌یابی کرده است.
  7. آمیخته بازاریابی (Marketing Mix) یا 4P:توضیح: مجموعه‌ای از ابزارهای بازاریابی که یک شرکت برای دستیابی به اهداف بازاریابی خود استفاده می‌کند. این شامل محصول (Product)، قیمت (Price)، مکان (Place) (توزیع) و ترویج (Promotion) می‌شود.
    مثال: یک رستوران برای جذب مشتریان، منوی متنوع (محصول)، قیمت‌های رقابتی (قیمت)، موقعیت مکانی مناسب (مکان) و تبلیغات در شبکه‌های اجتماعی (ترویج) را در نظر می‌گیرد.
  8. محتوا (Content):توضیح: اطلاعات ارزشمند، مرتبط و جذاب که برای جذب و حفظ مخاطبان هدف ایجاد و توزیع می‌شود.
    مثال: یک وبلاگ آموزشی که مقالات مرتبط با حوزه فعالیت یک شرکت نرم‌افزاری منتشر می‌کند، نوعی بازاریابی محتوایی است.
  9. تعامل (Engagement):توضیح: میزان ارتباط و درگیری مخاطبان با یک برند یا محتوای آن. این می‌تواند شامل لایک، کامنت، اشتراک‌گذاری و سایر اشکال مشارکت باشد.
    مثال: تعداد لایک‌ها و کامنت‌های یک پست در صفحه اینستاگرام یک برند، نشان‌دهنده میزان تعامل مخاطبان با آن است.
  10. تبدیل (Conversion):توضیح: فرآیند تبدیل یک مخاطب یا بازدیدکننده به یک مشتری یا انجام یک اقدام مطلوب (مانند ثبت‌نام، خرید و غیره).
    مثال: تعداد بازدیدکنندگانی که در وبسایت یک فروشگاه اینترنتی خرید می‌کنند، نرخ تبدیل آن وبسایت را نشان می‌دهد.


نقش‌های کلیدی در برند و مارکتینگ:

  1. مدیر برند (Brand Manager):نقش: مسئول توسعه و اجرای استراتژی برند، حفظ هویت برند، نظارت بر تمام ارتباطات برند و اطمینان از ثبات تجربه برند در تمام نقاط تماس.
    مثال: مدیر برند یک شرکت نوشیدنی ممکن است مسئول طراحی کمپین‌های تبلیغاتی، بسته‌بندی جدید و اطمینان از پیام یکپارچه برند در تمام کانال‌ها باشد.
  2. مدیر بازاریابی (Marketing Manager):نقش: مسئول برنامه‌ریزی، اجرا و ارزیابی استراتژی‌ها و کمپین‌های بازاریابی برای دستیابی به اهداف تجاری. این شامل تحقیقات بازار، تعیین بودجه، انتخاب کانال‌های بازاریابی و نظارت بر عملکرد آن‌ها می‌شود.
    مثال: مدیر بازاریابی یک شرکت فناوری ممکن است مسئول راه‌اندازی یک کمپین تبلیغاتی آنلاین برای معرفی یک محصول جدید باشد.
  3. متخصص بازاریابی دیجیتال (Digital Marketing Specialist):نقش: مسئول برنامه‌ریزی و اجرای استراتژی‌های بازاریابی در کانال‌های دیجیتال مانند شبکه‌های اجتماعی، موتورهای جستجو، ایمیل و وبسایت.
    مثال: یک متخصص بازاریابی دیجیتال ممکن است کمپین‌های تبلیغاتی در اینستاگرام و گوگل را مدیریت کند.
  4. متخصص محتوا (Content Specialist):نقش: مسئول ایجاد محتوای جذاب و مرتبط برای جذب و تعامل با مخاطبان هدف. این می‌تواند شامل نوشتن مقالات، تولید ویدیو، طراحی اینفوگرافیک و غیره باشد.
    مثال: یک متخصص محتوا ممکن است برای وبلاگ یک شرکت گردشگری مقالاتی در مورد مقاصد دیدنی بنویسد.
  5. تحلیلگر بازاریابی (Marketing Analyst):نقش: مسئول جمع‌آوری، تجزیه و تحلیل داده‌های بازاریابی برای ارزیابی عملکرد کمپین‌ها، شناسایی روندها و ارائه بینش برای تصمیم‌گیری‌های بازاریابی.
    مثال: یک تحلیلگر بازاریابی ممکن است داده‌های فروش و ترافیک وبسایت را تجزیه و تحلیل کند تا اثربخشی یک کمپین تبلیغاتی را ارزیابی کند.


اصطلاحات بازاریابی:

  • بازاریابی دیجیتال (Digital Marketing): استفاده از کانال‌های دیجیتال مانند اینترنت، شبکه‌های اجتماعی، ایمیل و موتورهای جستجو برای بازاریابی محصولات یا خدمات.
  • بازاریابی محتوایی (Content Marketing): ایجاد و انتشار محتوای ارزشمند، مرتبط و جذاب برای جذب و حفظ مخاطبان هدف و در نهایت هدایت آن‌ها به سمت خرید.
  • بازاریابی شبکه‌های اجتماعی (Social Media Marketing): استفاده از پلتفرم‌های شبکه‌های اجتماعی برای ارتباط با مخاطبان، ایجاد آگاهی از برند و تبلیغ محصولات یا خدمات.
  • بازاریابی ایمیلی (Email Marketing): ارسال ایمیل‌های هدفمند به مشتریان فعلی و بالقوه برای اطلاع‌رسانی، تبلیغ و ایجاد ارتباط.
  • بهینه‌سازی موتور جستجو (SEO - Search Engine Optimization): فرآیند بهبود رتبه یک وب‌سایت در نتایج موتورهای جستجو به منظور افزایش ترافیک ارگانیک (غیرپرداختی).
  • بازاریابی موتور جستجو (SEM - Search Engine Marketing): نوعی از بازاریابی دیجیتال که شامل استفاده از تبلیغات پولی در موتورهای جستجو برای افزایش دید وب‌سایت است.
  • تبلیغات کلیکی (PPC - Pay-Per-Click): یک مدل تبلیغاتی آنلاین که در آن تبلیغ‌دهندگان هر بار که روی تبلیغ آن‌ها کلیک می‌شود، هزینه پرداخت می‌کنند.
  • نرخ تبدیل (Conversion Rate): درصدی از بازدیدکنندگان وب‌سایت یا کاربران یک کمپین بازاریابی که یک اقدام مورد نظر را انجام می‌دهند (مثلاً خرید، ثبت نام، دانلود).
  • سفر مشتری (Customer Journey): مسیری که یک مشتری از لحظه آگاهی از یک برند تا خرید و تعاملات پس از آن طی می‌کند.
  • مدیریت ارتباط با مشتری (CRM - Customer Relationship Management): یک سیستم برای مدیریت و تجزیه و تحلیل تعاملات مشتری و داده‌ها در طول چرخه حیات مشتری، با هدف بهبود روابط با مشتری و افزایش حفظ مشتری.
  • رضایت مشتری (Customer Satisfaction): میزانی که محصولات یا خدمات یک شرکت انتظارات مشتری را برآورده می‌کنند.
  • حفظ مشتری (Customer Retention): توانایی یک شرکت در حفظ مشتریان در طول زمان.
  • جذب مشتری (Customer Acquisition): فرآیند به دست آوردن مشتریان جدید برای کسب و کار.
  • هزینه جذب مشتری (CAC - Customer Acquisition Cost): کل هزینه صرف شده برای جذب یک مشتری جدید.
  • ارزش طول عمر مشتری (CLTV - Customer Lifetime Value): کل درآمدی که یک کسب و کار انتظار دارد از یک مشتری در طول رابطه خود با او به دست آورد.
  • بازاریابی دهان به دهان (WOM - Word-of-Mouth Marketing): تبلیغ غیررسمی محصولات یا خدمات توسط مشتریان راضی به دیگران.
  • قیف فروش (Sales Funnel): یک مدل بصری که مراحل مختلف فرآیند فروش را نشان می‌دهد، از آگاهی اولیه مشتری تا تبدیل شدن به خریدار.
  • فراخوان به اقدام (CTA - Call To Action): یک عبارت یا دکمه که از کاربران می‌خواهد اقدام خاصی را انجام دهند (مثلاً "همین حالا بخرید"، "بیشتر بدانید").
  • تجزیه و تحلیل (Analytics): فرآیند جمع‌آوری، سازماندهی و تجزیه و تحلیل داده‌ها برای درک روندها و الگوها و تصمیم‌گیری‌های آگاهانه‌تر.


اصطلاحات مربوط به استراتژی برند و بازار:

  • استراتژی بازاریابی (Marketing Strategy): یک برنامه جامع که اهداف بازاریابی، مخاطبان هدف، نحوه دستیابی به آن‌ها و روش ایجاد مزیت رقابتی را مشخص می‌کند.مثال: یک شرکت تولید کننده مواد غذایی سالم ممکن است استراتژی بازاریابی خود را بر پایه محتوای آموزشی در مورد تغذیه سالم، همکاری با اینفلوئنسرهای حوزه سلامت و حضور در فروشگاه‌های زنجیره‌ای عرضه کننده محصولات ارگانیک تنظیم کند.
  • مزیت رقابتی (Competitive Advantage): عاملی که یک کسب و کار را نسبت به رقبای خود برتری می‌بخشد و باعث می‌شود مشتریان آن را انتخاب کنند. این مزیت می‌تواند قیمت پایین‌تر، کیفیت بالاتر، نوآوری، خدمات مشتریان بهتر یا یک برند قوی باشد.مثال: شرکت اپل (Apple) با طراحی نوآورانه، سیستم عامل یکپارچه و اکوسیستم محصولات خود، یک مزیت رقابتی قوی در بازار محصولات الکترونیکی ایجاد کرده است.
  • بخش‌بندی بازار (Market Segmentation): تقسیم بازار هدف به گروه‌های کوچک‌تر با ویژگی‌ها، نیازها و رفتارهای مشابه برای ارائه محصولات و خدمات متناسب با هر بخش.مثال: یک شرکت خودروسازی ممکن است بازار خود را بر اساس فاکتورهایی مانند سن، درآمد، سبک زندگی و نیاز به خودرو (مثلاً خودروی خانوادگی، خودروی اسپرت، خودروی اقتصادی) بخش‌بندی کند.
  • هدف‌گذاری (Targeting): انتخاب یک یا چند بخش از بازار که کسب و کار قصد دارد فعالیت‌های بازاریابی خود را بر آن‌ها متمرکز کند.مثال: پس از بخش‌بندی بازار، همان شرکت خودروسازی ممکن است تصمیم بگیرد بر روی بخش مشتریان جوان و علاقه‌مند به خودروهای اسپرت تمرکز کند.
  • تمایز (Differentiation): فرآیند ایجاد تفاوت‌های معنادار بین محصول یا خدمت یک برند و محصولات یا خدمات رقبا در ذهن مشتریان هدف.مثال: شرکت ولوو (Volvo) با تمرکز بر ایمنی خودروهای خود، توانسته است یک جایگاه متمایز در بازار ایجاد کند.


اصطلاحات مربوط به ارتباطات و تبلیغات:

  • کمپین بازاریابی (Marketing Campaign): مجموعه‌ای از فعالیت‌های بازاریابی مرتبط که در یک دوره زمانی مشخص برای دستیابی به یک هدف خاص انجام می‌شوند.مثال: یک شرکت نوشیدنی ممکن است یک کمپین تابستانی با محوریت تبلیغات تلویزیونی، تبلیغات در شبکه‌های اجتماعی و برگزاری مسابقات با جوایز مرتبط با فصل تابستان اجرا کند.
  • تبلیغات (Advertising): هرگونه ارتباط غیرشخصی و پولی که برای معرفی و ترویج محصولات، خدمات یا ایده‌ها از طریق رسانه‌های مختلف انجام می‌شود.مثال: تبلیغات تلویزیونی یک برند مواد شوینده، تبلیغات بنری در وب‌سایت‌ها یا تبلیغات چاپی در مجلات.
  • روابط عمومی (PR - Public Relations): مدیریت ارتباطات یک سازمان با عموم مردم و ذینفعان آن به منظور ایجاد و حفظ یک تصویر مثبت.مثال: انتشار بیانیه‌های مطبوعاتی در مورد دستاوردهای شرکت، برگزاری کنفرانس‌های خبری یا حمایت از رویدادهای اجتماعی.
  • بازاریابی مستقیم (Direct Marketing): ارتباط مستقیم با مشتریان هدف از طریق کانال‌های مختلف مانند ایمیل، پیامک، تلفن یا پست به منظور فروش محصولات یا خدمات یا ایجاد ارتباط.مثال: ارسال خبرنامه ایمیلی با تخفیف‌های ویژه برای مشتریان یک فروشگاه آنلاین.
  • بازاریابی چریکی (Guerrilla Marketing): استفاده از تاکتیک‌های بازاریابی غیرمتعارف، خلاقانه و کم‌هزینه برای جلب توجه و ایجاد تاثیر در مخاطبان.مثال: نقاشی‌های خیابانی خلاقانه که یک محصول یا برند را به شکل غیرمستقیم تبلیغ می‌کنند.
  • بازاریابی ویروسی (Viral Marketing): ایجاد محتوایی که به طور طبیعی توسط کاربران در شبکه‌های اجتماعی و سایر کانال‌ها به اشتراک گذاشته می‌شود و به سرعت گسترش می‌یابد.مثال: یک ویدیوی تبلیغاتی خنده‌دار یا احساسی که به طور گسترده در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته می‌شود.
  • اینفلوئنسر مارکتینگ (Influencer Marketing): همکاری با افراد مشهور یا تاثیرگذار در شبکه‌های اجتماعی برای تبلیغ محصولات یا خدمات به مخاطبان آن‌ها.مثال: یک برند لوازم آرایشی ممکن است با یک بلاگر معروف در حوزه زیبایی برای معرفی محصولات خود همکاری کند.


اصطلاحات مربوط به فروش و مشتری:

  • فروش (Sales): فرآیند تبادل کالا یا خدمات با پول یا ارزش دیگر.
  • لید (Lead) یا سرنخ: فرد یا سازمانی که به محصولات یا خدمات یک کسب و کار علاقه نشان داده است و احتمال تبدیل شدن به مشتری را دارد.
  • فرآیند فروش (Sales Process): مراحل مختلفی که یک فروشنده برای تبدیل یک سرنخ به مشتری طی می‌کند.
  • خدمات مشتریان (Customer Service): ارائه پشتیبانی و کمک به مشتریان قبل، حین و بعد از خرید.
  • وفاداری مشتری (Customer Loyalty): تمایل مشتریان به بازگشت و خرید مجدد از یک برند به دلیل تجربه مثبت قبلی.
  • بازخورد مشتری (Customer Feedback): نظرات، پیشنهادات و انتقادات مشتریان در مورد محصولات، خدمات یا تجربه آن‌ها با یک برند.

اصطلاحات مربوط به سنجش و تحلیل:

  • شاخص کلیدی عملکرد (KPI - Key Performance Indicator): یک معیار قابل اندازه‌گیری که نشان می‌دهد یک کسب و کار چقدر در دستیابی به اهداف بازاریابی و فروش خود موفق بوده است.مثال: نرخ تبدیل وب‌سایت، میزان فروش، نرخ تعامل در شبکه‌های اجتماعی.
  • تحلیل رقبا (Competitor Analysis): بررسی و ارزیابی نقاط قوت و ضعف رقبا برای شناسایی فرصت‌ها و تهدیدها.
  • تحلیل SWOT (SWOT Analysis): یک چارچوب تحلیلی برای ارزیابی نقاط قوت (Strengths)، نقاط ضعف (Weaknesses)، فرصت‌ها (Opportunities) و تهدیدها (Threats) مرتبط با یک کسب و کار یا پروژه.
  1. تجربه مشتری (Customer Experience - CX):توضیح: تمام تعاملاتی که یک مشتری با یک برند در طول سفر خود دارد، از اولین آشنایی تا پس از خرید. یک تجربه مشتری مثبت منجر به رضایت و وفاداری بیشتر می‌شود.
    مثال: سهولت استفاده از وبسایت یک فروشگاه آنلاین، پاسخگویی سریع تیم پشتیبانی و کیفیت محصول همگی بر تجربه مشتری تاثیر می‌گذارند.
  2. سفر مشتری (Customer Journey):توضیح: مسیری که مشتری از لحظه آگاهی از یک برند یا نیاز به یک محصول تا خرید و تعاملات بعدی طی می‌کند. درک سفر مشتری به کسب‌وکارها کمک می‌کند تا نقاط تماس کلیدی را شناسایی و بهینه‌سازی کنند.
    مثال: سفر مشتری برای خرید یک قهوه‌ساز ممکن است شامل جستجو آنلاین، بازدید از فروشگاه، مقایسه مدل‌ها، خرید و در نهایت استفاده از محصول باشد.
  3. بخش‌بندی بازار (Market Segmentation):توضیح: تقسیم بازار به گروه‌های کوچکتر از مشتریان با نیازها، ویژگی‌ها یا رفتارهای مشابه که ممکن است به استراتژی‌های بازاریابی جداگانه‌ای نیاز داشته باشند.
    مثال: یک شرکت تولید کننده خودرو ممکن است بازار را بر اساس سن، درآمد و سبک زندگی به بخش‌های مختلف تقسیم کند (مثلاً جوانان، خانواده‌ها، افراد ثروتمند).
  4. ارتباطات بازاریابی یکپارچه (Integrated Marketing Communications - IMC):توضیح: هماهنگی و یکپارچه‌سازی تمام کانال‌های ارتباطی بازاریابی (مانند تبلیغات، روابط عمومی، بازاریابی مستقیم، رسانه‌های اجتماعی) برای ارائه یک پیام منسجم و تاثیرگذار به مخاطبان.
    مثال: یک کمپین تبلیغاتی که به طور همزمان در تلویزیون، شبکه‌های اجتماعی و بیلبوردها با یک پیام و هویت بصری یکسان اجرا می‌شود.
  5. بازاریابی محتوایی (Content Marketing):توضیح: ایجاد و توزیع محتوای ارزشمند، مرتبط و سازگار برای جذب و حفظ مخاطبان مشخص و در نهایت، هدایت آن‌ها به سمت مشتری شدن.
    مثال: یک شرکت نرم‌افزاری که وبلاگی با مقالات آموزشی در زمینه فناوری منتشر می‌کند.
  6. بازاریابی شبکه‌های اجتماعی (Social Media Marketing - SMM):توضیح: استفاده از پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی برای ارتباط با مخاطبان، ساخت برند، افزایش آگاهی و فروش محصولات یا خدمات.
    مثال: یک برند لباس که تصاویر محصولات جدید خود را در اینستاگرام منتشر می‌کند و با دنبال‌کنندگان خود تعامل دارد.
  7. بهینه‌سازی موتور جستجو (Search Engine Optimization - SEO):توضیح: فرآیند بهینه‌سازی وبسایت و محتوای آن برای کسب رتبه بالاتر در نتایج موتورهای جستجو (مانند گوگل) و جذب ترافیک ارگانیک بیشتر.
    مثال: استفاده از کلمات کلیدی مرتبط در محتوای وبسایت برای اینکه وقتی کاربران آن کلمات را جستجو می‌کنند، وبسایت در نتایج بالاتر نمایش داده شود.
  8. بازاریابی ایمیلی (Email Marketing):توضیح: استفاده از ایمیل برای برقراری ارتباط با مشتریان فعلی و بالقوه، ارسال خبرنامه‌ها، تبلیغات و اطلاعات مرتبط.
    مثال: یک فروشگاه آنلاین که برای مشتریان خود ایمیل‌های حاوی تخفیف‌ها و محصولات جدید ارسال می‌کند.
  9. روابط عمومی (Public Relations - PR):توضیح: مدیریت ارتباط بین یک سازمان و عموم مردم، رسانه‌ها و سایر ذینفعان برای ایجاد و حفظ یک تصویر مثبت.
    مثال: انتشار بیانیه مطبوعاتی در مورد یک دستاورد جدید شرکت.
  10. شاخص کلیدی عملکرد (Key Performance Indicator - KPI):توضیح: معیارهای قابل اندازه‌گیری که برای ارزیابی عملکرد یک فعالیت یا کمپین بازاریابی استفاده می‌شوند.
    مثال: نرخ تبدیل، ترافیک وبسایت، میزان تعامل در شبکه‌های اجتماعی و هزینه جذب مشتری، نمونه‌هایی از KPIهای بازاریابی هستند.

نقش‌های کلیدی بیشتر:

  1. مدیر محصول (Product Manager):نقش: مسئول استراتژی، نقشه راه و ویژگی‌های یک محصول. آن‌ها نیازهای بازار و مشتریان را درک می‌کنند و با تیم‌های فنی و بازاریابی برای توسعه و عرضه محصولات موفق همکاری می‌کنند.
    مثال: مدیر محصول یک اپلیکیشن موبایل ممکن است مسئول تعیین ویژگی‌های جدید و بهبود تجربه کاربری باشد.
  2. متخصص روابط عمومی (PR Specialist):نقش: مسئول ایجاد و حفظ روابط مثبت با رسانه‌ها و سایر ذینفعان، مدیریت ارتباطات در بحران‌ها و اجرای کمپین‌های روابط عمومی.
    مثال: یک متخصص روابط عمومی ممکن است برای معرفی یک محصول جدید، با خبرنگاران مصاحبه ترتیب دهد.
  3. طراح تجربه کاربری (User Experience Designer - UX Designer):نقش: مسئول طراحی محصولات و خدمات به گونه‌ای که برای کاربران آسان، لذت‌بخش و کارآمد باشد. آن‌ها بر تعامل کاربر با محصول تمرکز دارند.
    مثال: یک طراح UX ممکن است رابط کاربری یک وبسایت یا اپلیکیشن را طراحی کند.
  4. طراح رابط کاربری (User Interface Designer - UI Designer):نقش: مسئول جنبه‌های بصری و تعاملی یک محصول دیجیتال. آن‌ها ظاهر و احساس کلی رابط کاربری را طراحی می‌کنند.
    مثال: یک طراح UI ممکن است رنگ‌ها، فونت‌ها و چیدمان عناصر یک اپلیکیشن را تعیین کند

اصطلاحات تکمیلی:

  1. پرسونای مخاطب (Buyer Persona):توضیح: یک بازنمایی نیمه‌تخیلی از مشتری ایده‌آل شما بر اساس تحقیقات و داده‌های مربوط به مشتریان فعلی و بالقوه. پرسونای مخاطب به شما کمک می‌کند تا مخاطبان خود را بهتر درک کرده و استراتژی‌های بازاریابی مؤثرتری طراحی کنید.
    مثال: ایجاد شخصیتی به نام "آرش، 35 ساله، مدیر بازاریابی، علاقه‌مند به فناوری و به دنبال راهکارهای اتوماسیون بازاریابی برای تیم خود."
  2. ارزش طول عمر مشتری (Customer Lifetime Value - CLTV یا CLV):توضیح: پیش‌بینی سود خالصی که یک مشتری در طول رابطه خود با کسب‌وکار شما ایجاد می‌کند. این معیار به شرکت‌ها کمک می‌کند تا ارزش بلندمدت مشتریان خود را درک کنند.
    مثال: اگر یک مشتری به طور متوسط هر سال 500 دلار از یک فروشگاه خرید کند و 5 سال مشتری بماند، ارزش طول عمر او حدود 2500 دلار خواهد بود.
  3. نرخ ریزش مشتری (Customer Churn Rate):توضیح: درصدی از مشتریانی که در یک دوره زمانی مشخص، استفاده از محصولات یا خدمات یک شرکت را متوقف می‌کنند. کاهش نرخ ریزش یکی از اهداف مهم در حفظ مشتری است.
    مثال: اگر یک شرکت در ماه گذشته 1000 مشتری داشته و 50 نفر از آن‌ها دیگر خرید نکرده باشند، نرخ ریزش 5 درصد است.
  4. بازاریابی دهان به دهان (Word-of-Mouth Marketing):توضیح: زمانی که مشتریان تجربیات مثبت خود را با یک محصول یا خدمت با دیگران به اشتراک می‌گذارند. این نوع بازاریابی بسیار قدرتمند و قابل اعتماد است.
    مثال: یک دوست به شما پیشنهاد می‌کند که از یک رستوران خاص دیدن کنید چون غذای آنجا را دوست داشته است.
  5. بازاریابی چریکی (Guerrilla Marketing):توضیح: یک استراتژی بازاریابی غیرمتعارف و خلاقانه که با بودجه کم و اغلب در مکان‌های غیرمنتظره اجرا می‌شود تا توجه زیادی را جلب کند.
    مثال: نصب یک مجسمه بزرگ و تعاملی در یک مکان پرتردد برای تبلیغ یک فیلم جدید.
  6. بازاریابی ویروسی (Viral Marketing):توضیح: یک استراتژی بازاریابی که تلاش می‌کند تا پیامی را به سرعت و به صورت خودکار از طریق شبکه‌ای از افراد گسترش دهد، شبیه به گسترش یک ویروس.
    مثال: یک ویدیوی تبلیغاتی خلاقانه که به طور گسترده در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته می‌شود.
  7. اتوماسیون بازاریابی (Marketing Automation):توضیح: استفاده از نرم‌افزار و فناوری برای خودکارسازی وظایف تکراری بازاریابی مانند ارسال ایمیل، مدیریت شبکه‌های اجتماعی و پیگیری لیدها.
    مثال: ارسال خودکار یک ایمیل خوشامدگویی به کاربرانی که در وبسایت ثبت‌نام می‌کنند.
  8. تست A/B (A/B Testing):توضیح: روشی برای مقایسه دو نسخه از یک عنصر بازاریابی (مانند یک صفحه وب، یک ایمیل یا یک تبلیغ) برای تعیین اینکه کدام نسخه عملکرد بهتری دارد.
    مثال: نمایش دو عنوان مختلف برای یک مقاله وبلاگ به گروه‌های مختلف مخاطبان برای دیدن اینکه کدام عنوان نرخ کلیک بیشتری دارد.
  9. قیف بازاریابی (Marketing Funnel):توضیح: مدلی که مراحل سفر مشتری از آگاهی اولیه تا خرید را نشان می‌دهد. این مدل معمولاً شامل مراحل بالای قیف (آگاهی و علاقه)، میانی قیف (بررسی و تمایل) و پایین قیف (اقدام و وفاداری) است.
    مثال: یک مشتری ابتدا یک تبلیغ را می‌بیند (آگاهی)، سپس در مورد محصول تحقیق می‌کند (علاقه و بررسی)، و در نهایت خرید می‌کند (اقدام).
  10. بازاریابی B2B (Business-to-Business Marketing):توضیح: بازاریابی محصولات یا خدمات به سایر کسب‌وکارها. استراتژی‌ها و تاکتیک‌های B2B معمولاً با بازاریابی B2C (Business-to-Consumer) متفاوت است.
    مثال: یک شرکت نرم‌افزاری که نرم‌افزار مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) را به سایر شرکت‌ها می‌فروشد.

نقش‌های کلیدی بیشتر

  1. مدیر رسانه‌های اجتماعی (Social Media Manager):نقش: مسئول توسعه و اجرای استراتژی رسانه‌های اجتماعی یک برند، مدیریت حضور آنلاین، تعامل با مخاطبان و اجرای کمپین‌های رسانه‌های اجتماعی.
    مثال: یک مدیر رسانه‌های اجتماعی ممکن است محتوا تولید کند، پاسخگوی نظرات باشد و تبلیغات در پلتفرم‌های مختلف را مدیریت کند.
  2. متخصص سئو (SEO Specialist):نقش: مسئول بهینه‌سازی وبسایت و محتوا برای بهبود رتبه در نتایج موتورهای جستجو و جذب ترافیک ارگانیک.
    مثال: یک متخصص سئو ممکن است تحقیق کلمات کلیدی انجام دهد، لینک‌سازی کند و ساختار وبسایت را بهینه کند.
  3. مدیر کمپین (Campaign Manager):نقش: مسئول برنامه‌ریزی، اجرا و ارزیابی کمپین‌های بازاریابی در کانال‌های مختلف. آن‌ها بودجه را مدیریت می‌کنند، با تیم‌های مختلف هماهنگ می‌شوند و نتایج را پیگیری می‌کنند.
    مثال: یک مدیر کمپین ممکن است یک کمپین تبلیغاتی برای معرفی یک محصول جدید را مدیریت کند.
  4. طراح گرافیک (Graphic Designer):نقش: مسئول ایجاد عناصر بصری برای برند و کمپین‌های بازاریابی، مانند لوگوها، بنرها، اینفوگرافیک‌ها و محتوای رسانه‌های اجتماعی.
    مثال: یک طراح گرافیک ممکن است لوگوی یک برند جدید یا طرح‌های تبلیغاتی برای یک کمپین را ایجاد کند.
  5. کپی‌رایتر (Copywriter):نقش: مسئول نوشتن متن‌های جذاب و متقاعدکننده برای مواد بازاریابی، مانند تبلیغات، وبسایت، ایمیل‌ها و بروشورها.
    مثال: یک کپی‌رایتر ممکن است شعارهای تبلیغاتی یا متن صفحات وبسایت را بنویسد.
    اصطلاحات پیشرفته‌تر:
  6. بازاریابی مبتنی بر حساب کاربری (Account-Based Marketing - ABM):توضیح: یک رویکرد بازاریابی B2B که در آن به جای هدف قرار دادن یک بازار وسیع، بر روی تعداد کمی از حساب‌های کلیدی و با ارزش تمرکز می‌شود و تلاش‌های بازاریابی و فروش به صورت هماهنگ برای جذب و رشد این حساب‌ها انجام می‌گیرد.
    مثال: یک شرکت نرم‌افزاری که به جای هدف قرار دادن تمام شرکت‌های بزرگ، بر روی 10 شرکت خاص با پتانسیل بالای سودآوری تمرکز کرده و برای هر کدام کمپین‌های بازاریابی شخصی‌سازی‌شده طراحی می‌کند.
  7. بازاریابی اجازه محور (Permission Marketing):توضیح: یک رویکرد بازاریابی که در آن شرکت‌ها تنها پس از کسب اجازه از مخاطبان، پیام‌های بازاریابی خود را برای آن‌ها ارسال می‌کنند. این روش به ایجاد روابط قوی‌تر و کاهش مزاحمت برای مخاطبان کمک می‌کند.
    مثال: جمع‌آوری آدرس ایمیل کاربران از طریق فرم ثبت‌نام در وبسایت و ارسال خبرنامه تنها برای کسانی که موافقت خود را اعلام کرده‌اند.
  8. بازاریابی درونگرا (Inbound Marketing):توضیح: یک استراتژی بازاریابی که بر جذب مشتریان از طریق محتوای ارزشمند و مرتبط تمرکز دارد. به جای تلاش برای یافتن مشتریان، بازاریابی درونگرا به مشتریان کمک می‌کند تا شما را پیدا کنند. مراحل آن شامل جذب (Attract)، تبدیل (Convert)، بستن (Close) و خشنودسازی (Delight) است.
    مثال: ایجاد یک وبلاگ با مقالات آموزشی مرتبط با صنعت شما، ارائه کتاب‌های الکترونیکی رایگان در ازای اطلاعات تماس و استفاده از سئو برای جذب ترافیک ارگانیک.
  9. بازاریابی برونگرا (Outbound Marketing):توضیح: روش‌های سنتی بازاریابی که در آن پیام به طور فعال به مخاطبان ارسال می‌شود، بدون اینکه آن‌ها لزوماً به دنبال آن باشند.
    مثال: تبلیغات تلویزیونی، تماس‌های تلفنی مستقیم (Cold Calling) و ایمیل‌های انبوه ناخواسته.
  10. بازاریابی وابسته (Affiliate Marketing):توضیح: یک مدل بازاریابی که در آن یک شرکت به افراد ثالث (Affiliates) برای هدایت ترافیک یا فروش به وبسایت خود کمیسیون پرداخت می‌کند.
    مثال: یک وبلاگ نویس که یک محصول را در محتوای خود معرفی می‌کند و در صورت خرید کاربران از طریق لینک او، کمیسیون دریافت می‌کند.
  11. نمره دهی به لید (Lead Scoring):توضیح: فرآیند اختصاص دادن امتیاز به لیدها (مشتریان بالقوه) بر اساس میزان علاقه و آمادگی آن‌ها برای خرید. این کار به تیم‌های فروش کمک می‌کند تا بر روی لیدهای با اولویت بالاتر تمرکز کنند.
    مثال: لیدی که چندین صفحه از وبسایت شما را بازدید کرده، یک کتاب الکترونیکی دانلود کرده و در یک وبینار شرکت کرده، امتیاز بالاتری نسبت به کسی که فقط یک بار از صفحه اصلی بازدید کرده است، دریافت می‌کند.
  12. تجزیه و تحلیل احساسات (Sentiment Analysis):توضیح: استفاده از پردازش زبان طبیعی (NLP) و یادگیری ماشین برای تعیین نگرش یا احساسات بیان شده در متن‌ها (مانند نظرات مشتریان در شبکه‌های اجتماعی).
    مثال: بررسی نظرات کاربران در مورد یک محصول برای درک اینکه آیا آن‌ها احساس مثبتی، منفی یا خنثی دارند.
  13. واقعیت افزوده (Augmented Reality - AR) در بازاریابی:توضیح: استفاده از فناوری AR برای ادغام عناصر دیجیتال با دنیای واقعی به منظور ایجاد تجربیات تعاملی برای مشتریان.
    مثال: یک شرکت مبلمان که به مشتریان اجازه می‌دهد تا با استفاده از اپلیکیشن موبایل خود، مبلمان را به صورت مجازی در خانه خود قرار دهند.
  14. هوش مصنوعی (Artificial Intelligence - AI) در بازاریابی:توضیح: استفاده از الگوریتم‌های AI برای تجزیه و تحلیل داده‌ها، شخصی‌سازی تجربیات مشتریان، خودکارسازی وظایف و بهبود تصمیم‌گیری‌های بازاریابی.
    مثال: استفاده از AI برای پیشنهاد محصولات مرتبط به مشتریان در یک فروشگاه آنلاین یا برای بهینه‌سازی زمان ارسال ایمیل‌ها.
  15. وبینار (Webinar):توضیح: یک سمینار یا ارائه آنلاین که به صورت زنده برگزار می‌شود و شرکت‌کنندگان می‌توانند از طریق اینترنت در آن حضور داشته باشند و اغلب با ارائه‌دهنده تعامل کنند.
    مثال: یک شرکت نرم‌افزاری که یک وبینار آموزشی در مورد نحوه استفاده از محصول خود برگزار می‌کند.

نقش‌های تخصصی‌تر:

  1. معمار برند (Brand Architect):نقش: مسئول طراحی و توسعه ساختار برند یک سازمان، به ویژه در مواردی که سازمان دارای چندین برند یا زیرمجموعه است. آن‌ها اطمینان حاصل می‌کنند که برندها به طور منسجم عمل می‌کنند و از یکدیگر پشتیبانی می‌کنند.
  2. متخصص رشد (Growth Specialist/Hacker):نقش: تمرکز بر یافتن راه‌های نوآورانه و کم‌هزینه برای رشد سریع کسب‌وکار، اغلب از طریق آزمایش‌های مداوم و تحلیل داده‌ها.
  3. مدیر ارتباط با مشتری (Customer Relationship Manager - CRM Manager):نقش: مسئول مدیریت سیستم CRM سازمان، اطمینان از ثبت و سازماندهی صحیح داده‌های مشتریان و استفاده از CRM برای بهبود تعاملات با مشتریان و افزایش فروش.
  4. تحلیلگر وب (Web Analyst):نقش: مسئول جمع‌آوری، تجزیه و تحلیل داده‌های مربوط به عملکرد وبسایت، رفتار کاربران و اثربخشی کمپین‌های آنلاین. آن‌ها گزارش‌هایی تهیه کرده و پیشنهاداتی برای بهبود ارائه می‌دهند.
  5. متخصص بازاریابی ویدئویی (Video Marketing Specialist):نقش: مسئول برنامه‌ریزی، تولید و توزیع محتوای ویدئویی برای اهداف بازاریابی، مانند تبلیغات، آموزش و تعامل با مخاطبان.


اصطلاحات کلیدی در روابط عمومی:

  1. افکار عمومی (Public Opinion):توضیح: دیدگاه‌ها، نگرش‌ها و باورهای غالب در بین عموم مردم نسبت به یک موضوع، فرد، سازمان یا برند. روابط عمومی تلاش می‌کند تا بر افکار عمومی به نفع سازمان تاثیر بگذارد.
    مثال: نظرسنجی‌ها می‌توانند به سنجش افکار عمومی در مورد یک نامزد سیاسی یا یک محصول جدید کمک کنند.
  2. ذینفعان (Stakeholders):توضیح: افراد یا گروه‌هایی که به یک سازمان علاقه دارند یا تحت تأثیر فعالیت‌های آن قرار می‌گیرند. این شامل مشتریان، کارکنان، سهامداران، رسانه‌ها، دولت و جامعه محلی می‌شود. روابط عمومی به مدیریت ارتباط با ذینفعان مختلف می‌پردازد.
    مثال: برای یک دانشگاه، ذینفعان شامل دانشجویان، اساتید، فارغ‌التحصیلان، والدین و دولت می‌شوند.
  3. پیام کلیدی (Key Message):توضیح: جملات یا ایده‌های اصلی که یک سازمان می‌خواهد در مورد خود یا یک موضوع خاص به مخاطبان منتقل کند. پیام‌های کلیدی باید واضح، مختصر و به یاد ماندنی باشند.
    مثال: پیام کلیدی یک شرکت خودروسازی ممکن است "تولید خودروهای ایمن و با کیفیت" باشد.
  4. روابط رسانه‌ای (Media Relations):توضیح: برقراری و حفظ روابط مثبت با روزنامه‌نگاران، سردبیران و سایر افراد فعال در رسانه‌ها برای انتشار اخبار و داستان‌های مربوط به سازمان.
    مثال: ارسال بیانیه مطبوعاتی به رسانه‌ها در مورد راه‌اندازی یک محصول جدید.
  5. بیانیه مطبوعاتی (Press Release):توضیح: یک سند رسمی که توسط یک سازمان برای اطلاع‌رسانی یک خبر مهم به رسانه‌ها منتشر می‌شود.
    مثال: بیانیه مطبوعاتی در مورد انتصاب مدیرعامل جدید یک شرکت.
  6. کنفرانس خبری (Press Conference):توضیح: یک رویداد که در آن یک سازمان برای اعلام یک خبر مهم یا پاسخ به سوالات رسانه‌ها، نمایندگان آن‌ها را دعوت می‌کند.
    مثال: یک کنفرانس خبری برای اعلام نتایج یک تحقیق علمی مهم.
  7. مدیریت بحران (Crisis Management):توضیح: فرآیند مدیریت و پاسخگویی به رویدادهای ناگهانی و منفی که می‌توانند به شهرت یک سازمان آسیب برسانند.
    مثال: پاسخگویی یک شرکت هواپیمایی به سانحه هوایی و اطلاع‌رسانی شفاف به رسانه‌ها و خانواده‌های قربانیان.
  8. ارتباطات داخلی (Internal Communications):توضیح: فرآیند اطلاع‌رسانی و تعامل با کارکنان یک سازمان. ارتباطات داخلی مؤثر می‌تواند به افزایش روحیه، تعهد و بهره‌وری کارکنان کمک کند.
    مثال: انتشار خبرنامه داخلی برای کارکنان یا برگزاری جلسات اطلاع‌رسانی.
  9. سخنگو (Spokesperson):توضیح: فردی که به طور رسمی از طرف یک سازمان صحبت می‌کند و نظرات و اطلاعات آن را به رسانه‌ها و عموم مردم منتقل می‌کند.
    مثال: مدیر روابط عمومی یک شرکت که در مصاحبه‌های تلویزیونی شرکت می‌کند.
  10. پایش رسانه‌ای (Media Monitoring):توضیح: فرآیند نظارت بر رسانه‌ها (چاپی، آنلاین، اجتماعی و غیره) برای ردیابی упоминания‌های مربوط به یک سازمان، برند یا موضوع خاص.
    مثال: استفاده از نرم‌افزارهایی که اخبار و پست‌های شبکه‌های اجتماعی مرتبط با یک برند را جمع‌آوری و تحلیل می‌کنند.

نقش‌های کلیدی در روابط عمومی:

  1. مدیر روابط عمومی (Public Relations Manager):نقش: مسئول توسعه و اجرای استراتژی‌های روابط عمومی، مدیریت روابط با رسانه‌ها و ذینفعان، و نظارت بر تمام فعالیت‌های ارتباطی سازمان.
  2. متخصص روابط رسانه‌ای (Media Relations Specialist):نقش: تمرکز بر برقراری و حفظ روابط با روزنامه‌نگاران و رسانه‌ها، تهیه بیانیه‌های مطبوعاتی، و هماهنگی کنفرانس‌های خبری.
  3. متخصص ارتباطات بحران (Crisis Communications Specialist):نقش: مسئول برنامه‌ریزی و اجرای استراتژی‌های ارتباطی در زمان بحران، مدیریت پیام‌ها و حفظ شهرت سازمان.
  4. متخصص ارتباطات داخلی (Internal Communications Specialist):نقش: مسئول برنامه‌ریزی و اجرای برنامه‌های ارتباطی برای کارکنان سازمان.
  5. تحلیلگر روابط عمومی (PR Analyst):نقش: مسئول پایش رسانه‌ها، تجزیه و تحلیل داده‌های مربوط به پوشش رسانه‌ای و ارائه گزارش‌ها برای ارزیابی اثربخشی فعالیت‌های روابط عمومی.

    واژه‌های تخصصی کلیدی در HR:
  6. جذب و استخدام (Recruitment & Selection):توضیح: فرآیند شناسایی، جذب، ارزیابی و انتخاب متقاضیان واجد شرایط برای پر کردن فرصت‌های شغلی در یک سازمان.
    مثال: انتشار آگهی استخدام، بررسی رزومه‌ها، انجام مصاحبه و ارزیابی مهارت‌ها.
  7. شرح شغل (Job Description):توضیح: یک سند مکتوب که مسئولیت‌ها، وظایف، مهارت‌ها، شرایط کاری و الزامات یک شغل خاص را تشریح می‌کند.
    مثال: شرح شغل برای یک "مدیر بازاریابی" که شامل مسئولیت‌هایی مانند توسعه استراتژی بازاریابی، مدیریت تیم و بودجه است.
  8. ارزیابی عملکرد (Performance Appraisal):توضیح: فرآیند ارزیابی و ارائه بازخورد در مورد عملکرد یک کارمند در یک دوره زمانی مشخص.
    مثال: برگزاری جلسات سالانه ارزیابی عملکرد بین مدیر و کارمند برای بحث در مورد نقاط قوت و زمینه‌های بهبود.
  9. آموزش و توسعه (Training & Development):توضیح: فعالیت‌هایی که برای بهبود مهارت‌ها، دانش و توانایی‌های کارکنان به منظور افزایش عملکرد فردی و سازمانی انجام می‌شود.
    مثال: برگزاری دوره‌های آموزشی برای کارمندان جدید یا کارگاه‌های توسعه رهبری برای مدیران.
  10. غرامت و مزایا (Compensation & Benefits):توضیح: پاداش‌های مالی (مانند حقوق و دستمزد) و غیرمالی (مانند بیمه، مرخصی و برنامه‌های بازنشستگی) که به کارکنان ارائه می‌شود.
    مثال: تعیین حقوق ماهیانه، ارائه بیمه درمانی و پرداخت پاداش سالانه.
  11. روابط کارکنان (Employee Relations):توضیح: مدیریت روابط بین سازمان و کارکنان به منظور ایجاد یک محیط کاری مثبت و سازنده.
    مثال: رسیدگی به شکایات کارکنان، برگزاری نظرسنجی‌های رضایت شغلی و ایجاد کانال‌های ارتباطی باز.
  12. بهداشت و ایمنی شغلی (Occupational Health & Safety):توضیح: اقدامات و مقرراتی که برای اطمینان از سلامت جسمی و روانی و ایمنی کارکنان در محیط کار اتخاذ می‌شود.
    مثال: ارائه تجهیزات ایمنی، برگزاری دوره‌های آموزشی ایمنی و ارزیابی ریسک‌های شغلی.
  13. برنامه‌ریزی جانشین‌پروری (Succession Planning):توضیح: فرآیند شناسایی و توسعه کارکنان با پتانسیل بالا برای پر کردن نقش‌های رهبری کلیدی در آینده.
    مثال: تعیین کارکنان مستعد برای جانشینی مدیران ارشد و ارائه فرصت‌های آموزشی و توسعه‌ای به آن‌ها.
  14. تجزیه و تحلیل شغل (Job Analysis):توضیح: فرآیند جمع‌آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات در مورد وظایف، مسئولیت‌ها، مهارت‌ها و الزامات یک شغل. این اطلاعات برای ایجاد شرح شغل، سیستم‌های ارزیابی عملکرد و برنامه‌های آموزشی استفاده می‌شود.
    مثال: مصاحبه با افراد شاغل در یک نقش خاص و مشاهده نحوه انجام کار آن‌ها برای درک وظایف و مهارت‌های مورد نیاز.
  15. مدیریت استعداد (Talent Management):توضیح: یک رویکرد جامع برای جذب، توسعه، حفظ و به‌کارگیری مؤثر کارکنان با استعداد در سازمان.
    مثال: یکپارچه‌سازی فرآیندهای جذب، آموزش، ارزیابی عملکرد و برنامه‌ریزی جانشین‌پروری برای اطمینان از داشتن افراد مناسب در جایگاه‌های مناسب.


نقش‌های کلیدی در HR

  1. مدیر منابع انسانی (HR Manager): مسئولیت کلیه عملکردهای HR در یک سازمان را بر عهده دارد و استراتژی‌های HR را با اهداف تجاری هماهنگ می‌کند.
  2. متخصص جذب و استخدام (Recruitment Specialist): بر فرآیند یافتن و استخدام استعدادهای جدید برای سازمان تمرکز دارد.
  3. متخصص آموزش و توسعه (Training & Development Specialist): برنامه‌های آموزشی و توسعه‌ای را برای کارکنان طراحی و اجرا می‌کند.
  4. متخصص غرامت و مزایا (Compensation & Benefits Specialist): ساختارهای حقوق و دستمزد و بسته‌های مزایا را مدیریت می‌کند.
  5. متخصص روابط کارکنان (Employee Relations Specialist): به مسائل مربوط به روابط بین کارکنان و سازمان رسیدگی می‌کند.

با تشکر بابت مطالعه این مقاله

امین عدالتی پور هستم برند منیجر و آرت دایرکتور

شبکه‌های اجتماعیروابط عمومیبرندhrدیجیتال مارکتینگ
۵
۰
Amin Edalatipour
Amin Edalatipour
امین عدالتی پور هستم با سابقه 15 سال کار در حوزه آرت و تبلیغات، مدرس نرم افزارهای تخصصی در مدرسه اینورس، پویا اندیش و ایده
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید