الف. تولید و تشخیص ایدههای نوآفرینانه
§ پیشفرضها را زیر سوال ببرید.
به جای مسلم انگاشتن وضع موجود، بپرسید چرا این وضعیت اصولا وجود دارد. وقتی به یاد داشته باشید که قوانین و سیستمها را افراد پدید آوردهاند، برایتان روشن میشود که آنها وحی منزل نیستند و شروع به بررسی راهی برای بهبود بخشیدن آنها میکنید.
§ تعداد ایدههایی را که پدید میآورید سه برابر کنید.
درست همانطورکه بازیکنان بیسبال به طور میانگین موفق به زدن یک توپ از هر سه توپ پرتابی میشوند، هر مبتکری هم گاهی موفق است و گاهی ناموفق. بهترین راه برای افزایش نوآفرینیتان این است که ایدههای بیشتری تولید کنید.
§ خود را در حوزه جدید غرقه کنید.
وقتی چارچوب ارجاع خود را گسترش دهید، نوآفرینی افزایش مییابد. یک شیوه این است که حرفه جدید یاد بگیرید، مثل دانشمندان برنده جایزه نوبل که حوزه فعالیت خلاقانه خود را با پرداختن به نقاشی، پیانو، رقص و شعر گسترش دادهاند. استراتژی دیگر این است که چرخش شغلی داشته باشید؛ برای عهدهدار شدن سِمتی که مستلزم مبانی دانشی و مهارتهای جدیدی است آموزش ببینید. گزینه سوم این است که به مطالعه یک فرهنگ متفاوت بپردازید، همچون طراحان مُد که وقتی در کشورهای خارجیای زندگی میکردند که تفاوت زیادی با کشور خودشان داشت، به افراد نوآفرینتری تبدیل میشدند. برای تنوعبخشی به تجربهتان، نیازی نیست به خارج از کشور بروید؛ میتوانید صرفا با خواندن در مورد فرهنگ و آداب و رسوم یک محیط جدید، خود را در آن غرقه کنید.
§ به تعویق انداختن استراتژیک را اجرا کنید.
وقتی ایدههای تازهای پدید میآورید، عمدا زمانیکه پیشرفت کار ناقص است، متوقف شوید. با ایجاد وقفه ئر میان فرآیند بارش فکری یا نوشتن، این احتمال که درگیر تفکر واگرا شوید و به ایده زمان دهید تا رسیده شوند بیشتر میشود.
§ از همردگان خود بازخورد بیشتری بگیرید.
قضاوت در مورد ایدههای خودتان برایتان سخت است، زیرا معمولا بیش از حد شور و اشتیاق دارید و اگر در حوزه مربوطه تخصصی نداشته باشید، نمیتوانید به شم خود اعتماد کنید. اتکا کردن به مدیران که به طور معمول هنگام ارزیابی ایدهها بیش از حد نقاد هستند، نیز کار مناسبی نیست. برای گرفتن دقیقترین نقدها و نظرها، ایده پیشنهادی خود را به همردگانتان ارائه دهید. آنها در جایگاه مناسبی برای مشاهده قابلیتها و امکانات بالقوه قرار دارند.