به سختی ولی با عشق و احترام:
برای خواندن این کتاب با خود جنگی داشتم و البته استدلالی،
جنگ برای آن که احترام و ارادت قلبی ام به شهدا قدرت ویرانی احساسی ام را دارد و تا ماهها در وجودم سنگینی میکند.
اما استدلال ها
یک اینکه دوست نداشتم شرایط نابه سامان زمان کنونی و چهل سال بعد از انقلاب را با احساسات شخصی نسبت به یک شهید نادیده بگیرم، دو این که از نگارش کتاب و حقیقت آن مطمئن نبودم و دوست نداشتم شخصی غیرحقیقی برایم مانند بت شود و من سرمست پرستش !
اما بالاخره کتاب را خریدم
به این دلیل که غریزه ام مرا وادار کرد
و این صادق ترین بُعد یک انسان است.
کتاب را خریدم و فقط یک شب مهمان میز من بود بعد از آن مهمان اندیشه ام.
با کتاب و گردان شجاع کمیل اشک ریختم و درس ها آموختم و بالاخره بعد از چندسال جستجوی درونی انسانی گمنام را لا به لای کتاب ها یافتم که از ته دلم بگویم خیلی مردی،! ابراهیم هادی الگوی کامل اخلاق عملی است و شایسته ی شهرتی جهانی
به عنوان یک بچه ایرانی مسلمان،و ای کاش و ای کاش و ای کاش الگوی پسران این مرز و بوم میشد به جای سلبریتی ها و....
ابراهیم را خیلی ها شناختند اما هنوز هم مهجور مانده...
در مورد صحت نگارش، چون شیعه هستم و شیعه باید تیزبین باشد کتاب را اینگونه توصیف میکنم : عقل من هفتاد درصد آن را پذیرفت و باقی را بزرگنمایی گروه نویسندگان.
در نهایت
چقدر سخت است در رثای انسانی نوشت که خداوند بر او سلام کرده....