امین مهرا
امین مهرا
خواندن ۴ دقیقه·۱۶ ساعت پیش

پول برق را باید بدهیم ... پول آب جدا!

"ای بابا، بازم که فراموش کردم ... چه فایده داره؟اما نفس عمیقی کشید و با حرص به صفحه موبایلش خیره شد. هشدار اپلیکیشن "پرداخت قسط وام مسکن" مثل یک تازیانه مجازی بر صورتش فرود آمده بود: "قسط معوق، جریمه دیرکرد ... ".

مثل همیشه مشغله زیادی داشت و حوصله رمز و تایپ مبالغ را نداشت.
مثل همیشه مشغله زیادی داشت و حوصله رمز و تایپ مبالغ را نداشت.


مثل همیشه مشغله زیادی داشت و حوصله رمز و تایپ مبالغ را نداشت.

در یک بعدازظهر دلگیر در آپارتمان کوچکش، اما با دقت در حال مرور قبض‌هایش بود. هر کدام از آن‌ها مانند مرواریدهایی اشک در گردنبندی از غم و استرس به نظر می‌رسیدند. "یادمون نره قبض برق رو پرداخت کنیم!" جمله‌ای تکراری بود که بارها در ذهنش چرخیده و حالا تبدیل به کابوسی واقعی شده بود. بعد از 10 ام هر ماه قبض تلفن را پرداخت کنیم ، عیال خانه با خط تلفن یکطرفه خیال ترسناکی است که مو به تن هر جنبنده ای سیخ می کند. چند باری هنگام پرداخت مبالغ یک صفر از قلم انداخته بود و سر برج بعد با جریمه هایی کم و بیش سنگین مواجه شده بود.

به محض این که دستش به سمت یک قبض سنگین به نام "شرکت برق" می‌رفت، وی به یاد جمله‌ی معروفی در سریال "مرد هزار چهره" افتاد: "پول برق را باید بدهیم... پول آب را جدا!" لبخندی تلخ بر لبش نشست. همین دیالوگ ساده تمام پیچیدگی‌های امور زندگی، سیستم اداری و بار روانی پرداخت‌های مختلف را به به دوش میکشید.

از شغل پرمشغله‌اش تا مراقبت از مادر پیرش، زندگی پر از درگیری‌ها و چالش‌ها او را از پرداخت به موقع قبض‌ها غافل کرده بود. او هر روز با خود می‌گفت: "من فقط به چند دقیقه وقت نیاز دارم!" ولی تا زمانی که می‌رسید، قبض‌های بعدی همچنان در انتظار بودند. بارها پیش آمده بود که یکی از آن‌ها از یادش رفته و او را با جریمه سرسام آور به دردسر انداخته بود.

در یکی از روزهای بخصوص، او پیامی را که این چرخه باطل را تغییر می‌داد، دریافت کرد. نوتیفیکیشنی از نرم‌افزار جدیدی به نام "پرداخت مستقیم با پیمان" به موبایلش رسید. "هرگز نگران فراموشی قبض‌ها نباشید!" این عبارت، کلامی بود که به دلش نشست. کمی شک و تردید، اما به ناچار انگشتش را روی صفحه لمس کرد و درصدی از امید و کنجکاوی را در دلش روشن شد.

"پرداخت مستقیم با ییمان " نوشته بود: "قبض‌ها و قسط‌هایت را فراموش کن! فقط با یک کلیک، همه پرداختهارو هر ماه اتوماتیک انجام بده!".

اول شک کرد. مگر می شد؟ چنین چیزی را باور نمی کرد! اما برای رهایی از کابوس فراموشی، تصمیم گرفت شانسش را امتحان کند. با کمی کمک از سارا، عیالش،اپلیکیشن را نصب کرد و تنظیمات لازم را انجام داد.

با اولین "کلیک" روی دکمه ی پرداخت، انگار باری سنگین از روی شانه هایش برداشته شده بود. دیگر نیازی نبود نگران جریمه و عواقب بدقولی باشد. قبض‌ها سر موعد پرداخت می‌شدند و او می‌توانست با خیال آسوده به کار و زندگی اش برسد.

با این اپلیکیشن، دیگر خبری از معطلی،جرایم دیرکرد و نگرانی های دیگر نبود. به راحتی می توانست تمام قبض‌هایش را با یک کلیک تنظیم کند و حالا می‌توانست بدون نگرانی ، قبض های خود را تسویه کند. آسایش این زندگی جدید و راحت، برای او مانند یک معجزه به نظر می‌رسید. زندگی او پس از آن دیگر به مانند قبل نبود. می‌دانست که "پرداخت مستقیم" نه تنها بار مالی را کمتر کرده بلکه به او آزادی و قدرت بیشتری برای زندگی داده است.

حال که بار مالی مخارج جرایم دیرکرد به دوش او سنگینی نمی‌کرد، تصمیم گرفت تا مادرش را با یک سفر کوچک غافلگیر کند. دوستی‌اش با "پرداخت مستقیم" به او این توانایی را داده بود که زمان بیشتری برای لحظات شیرین زندگی داشته باشد.

به زودی خبر این تغییرات شگفت‌انگیز به گوش دوستانش رسید. آن‌ها نیز با متوجه شدن مزایای این کار، به جمع کاربران "پیمان" پیوستند.

در دورهمی خانوادگیشان، با آسودگی خاطر و اعتماد به نفس از داستان خودش صحبت می کرد. او نه تنها برای خود بلکه به دیگران هم امید و آرامش می بخشید. وقتی صحبتش به پایان رسید، همه آشنایان با سماجت دنبالش بودند تا امور قبض هایشان را به دست پیمان بسپارند. با نور امیدی در دل، به کارهای روزمره‌اش ادامه می‌دهد، و همیشه در فکر آن جمله ساده‌ی طنزآمیز مرد هزارچهره مهران مدیری "پول برق را باید بدهیم... پول آب را جدا!" بود که برایش دریچۀ جدیدی از زندگی باز کرده بود.

او به یاد جمله‌ای دیگر افتادکه در روزنامه صبح خوانده بود؛ "گاهی تکنولوژی می‌تواند یادآور امید باشد." او در دلش متوجه شد که تغییر در زندگی مردم فقط به لطف تکنولوژی نیست، بلکه باید از تجربه‌های فردی و دلتنگی‌های روزمره درس‌های زیادی گرفت.

پرداخت_مستقیم_پیمانمهران مدیریمردهزارچهرهقبضپول
#داروسازکازمتولوژیست فعال تجهیزات_پزشکی #کپی_رایتر و کارشناس تولیدمحتوا؛همکاری جدید پذیرفته می شود! https://t.me/Pharmacist12345
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید