هر چه بیشتر اطرافمان را نظاره کنیم کسب و کار های نوپای بیشتری را میبینیم که شکست خورده اند. این شکست ها میتوانند دلایل بسیاری داشته باشند؛اما داخل بیشتر آن ها 2 دلیل واضح وجود داره.
خیلی از کارآفرینان و افراد وقتی یک ایده کارآفرینانه و جدید به ذهنشان خطور میکند فکر میکنند که آسمان دهن باز کرده و این ایدهِ ناب نازل شده است،بر همین اساس و پیش زمینه فکری شروع به تحقیقات بازار میکنند و طبق آن یک سری راهبر هایی تنظیم میکنند.کاشکی موضوع همینجا تمام میشد.مشکل اینجاست که آن ها تمام این راهبر ها را تغییر ناپذیر و وحی منزل میبینند.
و بعد یک شکست رخ میدهد.چرا؟؟عدم قطعیت!!
کسب و کار های نوپا با عدم قطعیت فراوان رو به رو هستند.چرا که هنوز نمیدانند که مشتریانشان چه کسانی هستند و محصولشان چه باید باشد!
پیش بینی پس چه میشود؟؟؟؟
موضوعی که باید به آن توجه شود این است ؛ پیش بینی ها زمانی دقیق هستند که بر پایه یک تاریخچه عملیاتی بلند و پایدار و یک محیط با ثبات باشند.کسب و کار های نوپا هیچ کدام را ندارند.
حال کارآفرین هایی که کسب و کار خود را بر اساس مدیریت سنتی پایه ریزی کردند، بعد از مدتی عدم توفیق مدیریت سنتی را در حل مشکلات نظاره میکنند و آنجاست که کارآفرینان و سرمایه گذاران دستان خود را به نشانه تسلیم بالا گرفته و روش <فقط انجامش بده!!> را در پیش میگیرند.
فقط انجامش بده بر این باور است که اگر مدیریت موضوع است ، آشوب پاسخ آن است.
و متاسفانه این تفکر نیز به شکست منجر میشود.
شاید از لحاظ شهودی چیزی چهارچوب شکن،نوآور و آشفته مانند یک کسب و کار نوپا به نظر نرسد که میشود مدیریت شود؛یا اینکه باید مدیریت شود.چرا که بیشتر مردم مدیریت را کسل کننده و ملال آور میبینند و کارآفرینی را هیجان انگیز.
بنابراین کسب و کار های نوپا نیز نیاز به مدیریت دارند؛البته از جنس خودشان.
موفق باشید...