یکی از اهداف تربیتی که همواره مورد توجه مربیان بوده، پرورش روحیه خود باوری و اعتماد به نفس است. قبل از ورود به بحث، لازم است مراد از اعتماد به نفس و محدوده آن روشن و از این رهگذر، نقش و جایگاه این مقوله تربیتی در فرهنگ اسلامی مشخص شود.
اتکا به نفس، عبارت است از این که انسان به خود تکیه کند، خود را مسئول کارهای خویش بداند، موفقیت و ناکامی را معلول افکار و اعمال خود بپندارد و به یاری دیگران چشم ندوزد.
ریشه این کمال انسانی در وجود هر فردی نهفته است. کودک در ماه های اول و حتی در دو سال اول زندگی دارای خودآگاهی کافی نیست و در این دوران تشخیص «من» از «غیر من» صورت ناقصی دارد. به عقیده روان شناسان، این تشخیص از زمان شیر گرفتن آغاز شده و در سه سالگی
به صراحت می رسد و کودک به تدریج به خود توجه پیدا می کند؛۱ از این رو استقلال طلبی و بی نیازی از دیگران از ژرفای احساسات بشری و تمایلات فطری سر چشمه می گیرد. دین اسلام که آیین و دستورهایش منطبق بر فطرت است، نه تنها از این تمایل درونی جلوگیری نکرده، بلکه در جهت رشد و تعالی آن برنامه ریزی کرده است. اساس تعلیم و تربیت اسلامی بر مسئولیت فردی، تکالیف شخصی و اعتماد به نفس استوار است قرآن کریم سعادت هر انسانی را مرهون عمل و تلاش و مجاهدتش می داند و برای او جزحاصل کوشش و فعالیتش پاداشی در نظر نمی گیرد.
«كل نفس بما کسبت رهینه» ۲
هر انسانی در گرو عملی است که انجام داده است. در جای دیگر می فرماید:
«وليس للإنسان إلا ما سعی» ۳
برای انسان جر حاصل تلاش او پاداشی نیست.
امام علی علیه السلام نیز می فرماید:
«قدر الرجل على قدر همته»؛
ارزش هر انسانی به مقدار همت اوست.
یعنی قیمت شخصیت افراد بشر را باید در مقدار اعتماد به نفس جست و جو کرد. از مقدمه می توان چنین نتیجه گرفت:
اعتماد به نفس، اصل تازه ای نیست که بعضی تصور کنند دنیای غرب آن را فهمیده و به مردم جهان عرضه کرده است. آیین مقدس اسلام در چهارده قرن قبل، این حقیقت درخشان را که راز سعادت و کامیابی فرد و اجتماع است، در کمال صراحت به مردم آموخته است.
خودباوری، یک فضیلت اخلاقی است و نباید با نخوت و خود پسندی اشتباه شود؛ زیرا تفاوت بین واقع بینی و خودپسندی بسیار بارز و برجسته است. در اعتماد به نفس، تکیه بر واقعیت ها و تصویر منطقی از خویشتن است، در حالی که در خودپسندی، تصویری افراطی و اغراق آمیز به چشم می خورد و هرگز تصویر ذهنی با واقعیت تطبیق ندارد. بر این اساس، اسلام آن را معلول نارسایی عقل وعامل انحطاط فکر و اندیشه و سد راه ترقی و کمال دانسته و به شدت محکوم کرده است.
رضایت مندی خود پسند از کار خود سبب عقب ماندگی و رکودش می گردد؛ امام علی علیه السلام می فرماید:
«الإعجاب يمنع الإزدياد» 6؛
خودپسندی مانع تکامل پیشرفت انسان است.
اما انسان واقع بین و ژرف اندیش، به میزان توانایی خویش اعتماد به نفس دارد و از نارسایی ها و کاستی ها غفلت نمی ورزد. خودپرستی دایره کار را محدود و طبع انسان را به رذالت و پستی می کشاند، در حالی که خود باوری آدمی را به فروتنی و از خودگذشتگی وا می دارد. انسان مؤمن، دو صفت اعتماد به نفس و تواضع را توأمان در خود جمع می کند؛ چنان که امام علی علیه السلام در توصیف مؤمنان می فرماید:
«نفسه أصلب من الصلد و هو أذل من العبد»؛
روح و روان مؤمن از سنگ سخت محکم تر است، در حالی که در رفتار با مردم، از بندگان زرخرید افتاده تر است.
۱. محمد علی سادات، راهنمای پدران و مادران، ج ۱، ص ۳۷
۲. مدثر، آیه ۳۸.
٣. نجم، آیه ۳۹.
۴. نهج البلاغه ، قصار ۴۷.
5.محمد تقی فلسفی، کودک، ج ۲، ص ۲۷۹
6. فيض الاسلام، نهج البلاغه ، قصار ۱۶۷