کتاب "یک روش برای خلق هزاران ایده" توسط جیمز وب یانگ؛ استاد دانشگاه کسب و کار شیکاگو و از چهرههای مهم تبلیغات دنیا نوشته شده است.
وب یانگ در این کتاب در مورد این موضوع صحبت میکند: "ایدهها از کجا میآیند" و "چگونه میتوان ایدههای تازه خلق کرد".
کتاب "یک روش برای خلق هزاران ایده" در ایران توسط "علیرضا قائدیان" ترجمه و توسط نشر "سیته" منتشر شده است. این کتاب 39 صفحه در قطع رقعی دارد و با خواندن این خلاصه، از خواندن آن بینیاز میشود.
تربیت ذهن
در خلاقیت، باید ذهن در راهی تربیت شود که به دنبال روش و اصول ایجاد خلاقیت باشد، نه به دنبال ایدههای خاص!
2 اصل مهم در خلاقیت
1. یک ایده، چیزی بیش از ترکیب عناصر قدیمی نیست.
2. ظرفیت درآمیختن عناصر قدیمی در یک مجموعهی جدید به درک روابط بستگی دارد.
برای ترکیب اجزای قدیمی و خلق ایده جدید، باید از روابط بین اجزا به خوبی آگاه باشید. این درست، همان جایی است که ذهنها در هنگام خلق ایده از یکدیگر فاصله میگیرند.
در واقع هر واقعیت را باید متشکل از زنجیرهای از اطلاعات دانست که با هم ارتباط دارند و ذهنی که به دنبال روابط بین واقعیتها باشد، به خلق ایدههای بسیاری منجر خواهد شد.
5 مرحله برای خلق ایده:
1. مرحلهی اول، جمعآوری اطلاعات خام: که آن قدرها هم ساده نیست! معمولا به جای جمعآوری اطلاعات منتظر میمانیم از آسمان، ایده نازل شود.
انواع اطلاعات: 1. خاص 2. عام
اطلاعات خاص در تبلیغات به طور خاص با محصول و مصرفکننده مرتبط است. کسب این اطلاعات به آن راحتی هم نیست.
دوموپاسان (نویسندهی فرانسوی) بیان در مورد کسب اطلاعات توضیح میدهد که: "به خیابان برو، یک راننده تاکسی را پیدا کن، احتمالا در نظرت شبیه همهی رانندههای دیگر است. اما سعی کن آن قدر او را بشناسی تا بتوانی او را توصیف کنی. آن وقت میبینی دیگر او شبیه هیچ کدام از رانندههای دنیا نیست!"
پدیدهها ممکن است در ظاهر شباهتهای بسیاری داشته باشند، اما به سمت عمق پیش میرویم، تفاوتهای بیشتری را درک خواهیم کرد که ما را به ایده سوق میدهند.
2 خصلت مهم یک تبلیغاتچی:
1. هیچ موضوعی در دنیا نیست که برای او جالب نباشد.
2. کاوشگر هر نوع اطلاعاتی است. تبلیغاتچی مانند یک گاو است؛ چَرا نباشد، شیری هم نیست.
بنابراین جمعآوری اطلاعات عام مهم است، چون ایده با ترکیب اطلاعات خاص محصول و مصرفکننده با اطلاعات عام خلق میشود.
نکته مهم: حتما ایدهها، موضوعات جالب، متنهای زیبا و اتفاقات جذاب زندگیتان را در دفترچهای یادداشت کنید.
2. مرحلهی دوم، جویدن فکر (تفکر عمیق):
در این مرحله، باید عمیقا روی مساله فکر و از زوایای مختلف به مساله نگاه کرد و تکههای مختلف را در کنار هم قرار داد. (سنتز چیزهایی که با هم در ارتباط هستند)
نکته قابل توجه: وقتی عناصر را به وضوح استفاده نکنید، خود را بهتر نشان میدهند. مثلا در یک تصویر اگر فقط بال یک پرنده باشد، پرنده بیشتر خودش را نشان میدهد، تا زمانی که خود پرنده در تصویر باشد.
اولا تمامی افکارتان را بر روی کاغذ بنویسید حتی افکار احمقانه را!
دوما دست از تلاش نکشید! دنبال غریزهتان حرکت کنید! کار را تا زمانی که ناامید شوید ادامه دهید.
3. مرحلهی سوم، هضم فکر:
در این مرحله، موضوع را کاملا رها کنید، تا حد ممکن به آن فکر نکنید. در این مرحله، مطالب باید از خودآگاه خارج و در ناخودآگاه ذهنتان به چرخش درآیند.
بروید بخوابید، موسیقی گوش کنید، حمام کنید، راه بروید، فیلم ببینید، سوار اتوبوس شوید، سیگار بکشید و ...
به این مرحله انکوباسیون (نهفتگی، کشف) میگویند که شما اجازه میدهید ناخودآگاهتان کار خود را انجام دهد.
4. مرحلهی چهارم، تولد ایده:
ایده این گونه به سراغتان میآید: وقتی جستجو برای یافتنش را رها کردید، آن را به زمان محول کردید و وارد مرحه تمدد اعصاب شدید، ایده متولد میشود!
وقتی از نیوتون پرسیدند که چطور توانستی؟ گفت: با تفکر مداوم به آن.
اما ایده وقتی به ذهنش رسید که زیر درخت استراحت میکرد.
5. مرحلهی آخر، فرمدهی ایده:
با صبر و حوصله بر روی ایدهتان کار کنید. ایده قطعا به زیبایی لحظه تولدش نیست اما از آن دلزده نشوید. سعی کنید آن را بهتر و بهتر کنید!
2 نکته مهم:
· از توجه و دقت به کارهای خلاقانه که خلاقیت از اعمال آنان فوران می کند، غافل نشوید.
· نباید یادمان برود که کلمات نیز خود ایدههای شایان توجهی هستند که ما اغلب فراموششان میکنیم. اگر آنها را در جای مناسب به کار بگیریم، جان میگیرند و ایدههای ما را زنده میکنند.
نکته نهایی:
وب یانگ در مورد روشی که در این کتاب برای خلق هزاران ایده ارائه میکند، 2 نکته را بیان میکند:
1. این روش آن قدر ساده است که تعداد کمی آن را باور میکنند.
2. این موضوع ساده است، اما به کار گرفتن آن نیاز به تلاشهای هوشمندانه دارد. به همین دلیل تعداد کمی از آن استفاده میکنند.