برگزاری خوب جلسات هیئت مدیره، ترکیب درست اعضا و نحوه پیگیری مصوبات آن از مسائلی است که جامعه استارتاپی ما در رابطه با آن کمتجربه است و این موضوع گاهی چالشهای جدی پیش روی سرمایهگذاران و تیم استارتاپی پدید میآورد.
انتخاب اعضای هيئت مدیره در جوامع کوچک استارتاپی بعضا ریشه در روابط سهامداران دارد و علاوه بر آن افراد اطلاع درستی از وظایف اعضای هیئت مدیره یا چگونگی پیاده سازی درست نظارت و هدایت بر مدیریت اجرایی شرکت را ندارند. در نتیجه هیئت مدیرههای شکل گرفته کارآمدی لازم را ندارند.
چیزی که امروز تحت عنوان حاکمیت شرکتی شناخته میشود نیز به دلایلی گره از مشکل شرکتهای کوچک استارتاپی باز نمیکند و الزامات سختگیرانهای را شامل میشود که برای شرکتهای بزرگ کاراست.
تلاش میکنم تا در چند مقاله به ابعاد مختلف حاکمیت شرکتی یا به نوعی هیئت مدیره در شرکتهای کوچک بپردازم. این متون اولا برای استفاده صندوقهای پژوهش و فناوری مفید است و پس از آن صاحبان استارتاپها می توانند از محتوای آن بهره ببرند. عمده مطالب این مقالات از کتاب «راهبری شرکتی» نوشته خانم بیتا مشایخی و مهین شاکری است که توسط انتشارات بورس عرضه شده است. در اولین مقاله به اصول اولیهای که صندوقهای سرمایهگذاری و صاحبان استارتاپها در تشکیل هیئت مدیره میبایست در نظر بگیرند میپردازد.
در نظر گرفتن شرایط شرکتهای سرمایه پذیر
علاوه بر نوع مالکیت، اندازه شرکت هم بر نقش هیئتمدیره آنها تأثیر دارد. همچنین نوع صنعتی که شرکت در آن فعالیت دارد و شرایط رقابتی که با آن روبه روست هم بر نقش هیئتمدیره مؤثر است. شرکتهای بینالمللی با چالشهای متفاوتی نسبت به شرکتهای ملی و محلی روبه رو هستند. همچنین، صنایعی با فناوری بالا و رشد سریع در مقایسه با سایر صنایع، چالشهای متفاوتی را در زمینه راهبری تجربه میکند. علاوه بر این، در زمان بحرانها و تغییرات خاص و سریع، هیئتمدیرهها نسبت به زمانی که شرایط آرام است، نیاز به عکسالعمل و فعالیت سریعتر و بیشتری دارند و باید برخوردی فعالانهتر داشته باشند. از جمله شرایط خاصی که از آنها نام برده میشود، میتوان به شرایط تصاحب مالکیت شرکتها و یا بحرانهای مالی اشاره کرد. بدون لحاظ کردن موقعیت شرکت و نیازهای آن انتخاب اعضای هیئت مدیره میتواند از کارایی شرکت بکاهد.
استقلال اعضای هیئتمدیره
منطق استقلال اعضای هیئتمدیره این است که سهامداران به علت عدم توانایی در بررسی و نظارت مستقیم بر رفتار مدیران اجرایی، برای انجام وظیفه خطیر بررسی و کنترل فعالیتها، به اعضای هیئتمدیره تکیه میکنند. حال اگر مدیریت اجرایی بتواند کنترل مؤثری بر عملکرد هیئتمدیره داشته باشد، کنترل مورد نظر سهامداران در عمل کمرنگ و یا حتی حذف میشود. علاوه بر این، اعضای هیئتمدیره در اثر وابستگیهای مختلف به شرکت، ممکن است استقلال کمتری داشته و به امید حفظ ارتباط خود با شرکت، به حمایت از مدیریت اجرایی متمایل شوند.
بنابراین، میبایست هیئتمدیرهای که اکثر اعضای آن مستقل باشند، تشکیل شود.
شناخت ابعاد مختلف کسبوکار شرکتهای سرمایه پذیر
اعضای هیئتمدیره باید درک کاملی از اهمیت ایجاد ارزش افزوده توسط مدیرعامل در شرکت داشته و ابزار و مهارتهای کلیدی لازم برای مدیرعامل را به منظور دستیابی به اهداف استراتژیک شرکت شناسایی نمایند. به این منظور، اعضای هیئتمدیره باید از موقعیت رقابتی و چالشهای شرکت، مزیتهای انحصاری آن و همچنین از موروثات فرهنگی و اداری شرکت اطلاعات کاملی داشته باشند. چنین آگاهی عمیقی از شرکت و مسائل مربوط به آن است که به هیئتمدیره اجازه میدهد.
برای تضمین کارایی یک شرکت در بلندمدت، اعضای هیئتمدیره میبایست نه تنها به موقعیت جاری مالی شرکت توجه میکنند، بلکه معیارهای گستردهتری را مدنظر قرار دهند که از جمله این معیارها میتوان به وضعیت عملکرد بازار، موقعیت شبکههای ارتباطی، نحوه عملکرد سازمانی و عملکرد عملیاتی اشاره کرد. علاوه بر این، درک بهتری از ریسکهای اعتباری، بازار و مقررات سازمانی و عملیاتی، از اهمیت ویژهای برخوردار است.
بهرهمندی از مشاوران بیرونی
هیئتمدیره میتواند به مشاوران خارج از شرکت دسترسی داشته باشند و با استفاده از مشاوران و متخصصان، به واکاوی هر موضوعی که به نظر آنها نیاز به بررسی بیشتر دارد، بپردازند تا قادر به انجام وظیفه مراقبت حرفهای خود باشند. مشاوران و متخصصان خارج از شرکت باید یک خط مستقیم ارتباطی داشته باشند و به هیئتمدیره و نه مدیریت اجرایی گزارش دهند.
احترام به مرز اجرا و هدایت
هیئتمدیرهای قوی و اثربخش است که نقش خود را در ارتباط با مدیریت و تفاوت بین مدیریت و راهبری شرکت را به خوبی درک کند. اصلیترین وظیفه هیئتمدیره نظارت است؛ در حالی که اداره شرکت، وظیفه مدیریت اجرایی است. در عین حال، یک هیئتمدیره خوب میداند که نهایتاً هدایت امور شرکت بر اساس آنچه قانون مشخص کرده، مسئولیت هیئتمدیره (و نه مدیریت اجرایی) است؛ و برای انجام چنین تعهداتی، هیئتمدیره باید مسئولیت تنظیم دستور کار خود را و بر عهده بگیرد، در غیر این صورت مستقل نخواهد بود. مدیریت اجرایی هم نمیتواند مسئول عملکرد هیئتمدیره و کاردانی اعضای آن باشد و نباید چیزی فراتر و از نقش مشورتی در تصمیمگیریها را از آنها بخواهد. امروزه هیئتمدیره شرکتها، «مشاورانی» نیستند که منتظر بمانند تا مدیریت و اجرایی به نزد آنها رفته و از آنان نظرخواهی کند، بلکه آنان باید به عنوان امانتداران سهامداران، ناظران فعال بر عملکرد مدیریت اجرایی شرکت باشند.
هیئتمدیرههای اثربخش به این دو جنبه مهم واقف بوده، تفاوت بین راهبری و مدیریت احترام میگذارند و قدر فرصتهایی را میدانند که با استفاده از آنها میتوان به ارزش شرکت افزود. برعکس، هیئتمدیره شرکتهایی که در این جنبه امتیاز کمتری داشتهاند، از اثربخشی کمتری برخوردار هستند و عموماً تنها به عنوان یک شخصیت قانونی عمل میکنند. در واقع هیئتمدیرههای توانمند اما کم انگیزه، برای شرکتها فرصتهایی از دست رفته محسوب میشوند. در مقابل هیئتمدیرههای بسیار با انگیزه ولی با توانایی کمتر، در وظایف مدیریت اجرایی مداخله کرده و اثرات منفی از خود به جای میگذارند./ پایان مقاله اول
امیرحسین خان احمدی