Amirreza
Amirreza
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

درهم‌تنیدگی عوامل

سر کلاس روانشناسی میگفت، یه دوره ای زانوم درد میکرد. رفتم پیش یه فیزیوتراپ، درمان رو شروع کرد. حدود ۴ یا ۵ ماهی طول کشید، دیدم هیچ اثری نداره. رفتم پیش یکی از دوستام که پزشک بود. گفت این قرصی که برات می نویسم؛ معجزه میکنه. نسخه رو گرفتم. یه مدت دو هفته ای درگیر بودم تا بتونم برم داروخانه . توی این دو هفته دیدم پام خوبه شده. اون موقع فهمیدم اون جلسات فیزیوتراپی اینجا اثر کرده. باخودم گفتم من اگه زودتر این قرص رو می‌گرفتم ، الان درمان شدن خودم رو مدیونِ این قرصا میدونستم، هر کی رو هم میدیدم میگفتم این قرصا معجزه کرد؛ حتی شاید از بدی فیزیو تراپی هم میگفتم! واقعا خیلی از نتیجه گیری های زندگی مون در این حد اشتباهه.این مثال نشون دهنده پیچیدگی و تاثیر عوامل مختلف روی هم دیگه است. فکر میکنیم سیستم اتفاق هایی که رخ میده، خیلی ساده است. راحت یه رخداد رو می بینیم و نتیجه گیری میکنیم. بدون اینکه اثر رخداد های کوچیک رو ببینیم. اصلا فک میکنم مغزما تربیت شده واسه نتیجه گیری های ساده. چون اصلا ما توانایی بررسی هم زمان چندین متغییر و تاثیر عوامل روی هم رو نداریم. بعضی وقتا تعجب میکنم می بینم بعضیا راحت آدما رو قضاوت میکنن . راحت نتیجه گیری میکنن، راحت انتخاب میکنن. راحت حذف میکنن.



تصمیمپیچیدگیانتخاب
در جست و جوی گم گشته ای به نام امیررضا... به اینجا هم سر بزن: http://twm.blogfa.com/
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید