با توجه به ضعف های ما تویه social graphic ها و آشنا نبودن بیشتر گرافیست های وب با این مسئله و البته پتانسیل بالای اون ها در یادگیری مباحث جدید ،با این مباحث ، فک کردم گذاشتن یه پست در این رابطه بد نباشه و طبق معمول از شنیدن نظرات خوشحال می شم.
در ابتدا این نکته رو مدنظر داشته باشید که هدف کلی گرافیک وب(چاپی رو اطلاعی ندارم) ، درگیر کردن حس کاربر هست ،نه چشم و گوشش.
خلاقیت در گرافیک وب ، خیلی زیاد به دید بازاریابی شما بستگی داره. پس اگر تویه بازاریابی ضعیف هستید ، حتما بدبنال ارتقای اون باشید.
با فضاهای فیکس آشنا شیم! فضاهایی که یک قسمت از کل صفحه رو می گیرند و خودشونو از صفحه جدا می کنند:
2نمونه استفاده درست از فضای صفحه با پوزیشن فیکس که باعث انتقال سریع تر مفهوم (حتی با وجود وجود تصویرهای حواس پرت کننده! ( معادل دیگه ای از مفهوم distraction point به ذهنم نرسید)
تغییر زاویه دید:
ما توی تئاتر یک قانون داشتیم ، زمانی که روی سن چند نفر حضور داشتند (به جز در برخی موارد خاص) باید همگی طوری رفتار می کردیم که نگاه بیننده رو به اشخاصی که تو اون لحظه نقش اساسی داشتند ، هدایت می کردیم.
الان دراینجا هم گوشی موبایل ، داره نگاه ما رو به سمت اون تخفیف هدایت می کنه. در صورتی که اگر تصویر گوشی بصورت ساده از روبرو بود، بیشتر که حواس پرت کن بود تا حواس هدایت کن!
استفاده صحیح از سایه در تصاویر
در طرح سوشالی که شامل وکتور و آبجکت های غیرحقیقی( حقیقی معادل کلمه real) + آبجکت های حقیقی هست ما باید سایه ها رو بدون محو شدگی یا gredient داشته باشیم به جز موارد خاص.
دقت کنید هویت سایه نشون دادن مکان یه جسم نسبت به اطراف یا یه جسم دیگه است و بیشتر طرحا می تونن سایه نداشته باشن !
فضا سازی درست در راستای رسوندن هدف
هر طرح یک هدف اصلی داره و اون نشون دادن ارزش (VALUE) خاص هست ، برای مثال برای تصویر زیر ، هدف نشون دادن ذات سنتی هست. دو روش داریم
یکی اینکه بیایم و با فونت ۷۲ و با استروک ۸۰ بنویسیم اینجا همه چیز سنتی هست!
دو اینکه بیایم و با فضاسازی ، (گاها حتی کوچک نسبت به طرح) اون حس رو القا کنیم.(یادتون نرفته که هدف درگیر کردن حس هست ، نه چشم)
اشتباه گرفتن تصویر تبلیغاتی وب ،با پوستر چاپی!
اگر بخوام خیلی مهربون باشم ، به گرافیست ها حق می دم که طرحایی مثل طراحای زیر طراحی کنند ،چون کسی به اون ها نگفته که گرافیک وب و چاپی فرق داره. ما تویه پوستر می تونیم به دلخواه کلی زیاده روی
و بزرگنمایی و برون سپاری خلاقیت! کنیم اما در وب سادگی حرف اول رو می زنه.
درست مثل بازی در تئاتر و تلویزیون هست. یکی با اغراق بیشتر ، یکی با سادگی بیشتر.
استفاده درست از تاری (Opacity)
تاری در گرافیک چاپی و غیر چاپی کاملا متفاوته. صرفا زیبایی دلیل خوبی نیست ، تاری در وب باید با دلیل محکم اتفاق بیوفته.
رنگ ، رنگ ، رنگ
چرا وقتی می دونیم رنگ های باز (رنگ هایی که کدر نیستند) ذهن کاربر رو بیشتر معطوف می کنه و توجهش رو جلب می کنه ، بازم از رنگای کدر استفاده می کنیم؟
شاید اگر تویه گرافیک چاپی از رنگ های کدر استفاده می کردیم و بعد از چاپ به بقیه نشون می دادیم ، همه می گفتن Wow , Che Khafan ! اما تو وب این ها باعث می شه کاربر ترغیب نشه روی اون ها کلیک کنه ،مگر در مواقع خاص.
ضمن اینکه رنگ ها باید با هم تناسب داشته باشن ، اگر قرار هست قرمز استفاده کنیم باید از طیف رنگی همون قرمز استفاده کنیم.
وابستگی به رنگ سازمانی !
مشتریان زیادی هستند که می گن ما رنگ سازمانیمون فلانه و باید کاتالوگا و این چیزای چاپیمون هم دقیقا همین رنگا باشه ، اما تویه وب ما وابستگی نداریم ، معطوف کردن حس کاربر رو داریم و نیازی نیست به زور بیاین و همه ی سایتو سبز تیره کنید!
استفاده نا مناسب از gredient
؛واو چه طرح قشنگی یه دایره که وسطش سفیده و دورش کم کم داره سبز می شه؛ این جمله رو هیچ وقت از یک مدیر مارکتینگ خوب نخواهید شنید.
حتما gredient ها باید در وب ، با ملایمت خیلی خیلی زیاد تغییر رنگ بدن.
بک گراند ها
بک گراند ها یا باید ساده باشن یا اگر ساده نیستند هدف داشته باشند ، یعنی بالاخره یه منظور خوب در راستای هدف کلی اون تصویر رو برسونند.